نظامی نابینا، «سرهنگ دوم بازنشسته فرانک اسلید» (پاچینو) راه و رسم لذت بردن از زندگی را به یک دانش آموز دبیرستانی «چارلی سیمز» (اودانل) می آموزد...

یکی از رئسای تبهکار ها به قدرت بسیار زیادی دست پیدا کرده است، در این حال یک کارآگاه پلیس سعی دارد او را متوقت سازد...

وقتی که دوست یک کاراگاه پلیس در یک ماموریت کشته می شود. او تصمیم می گیرد از سه فرزند او مراقبت کند بنابراین آن ها را به فرزند خانوادگی قبول می کند ولی حقوقش جوابگوی همه آن ها نمی شود ...

«زاک» (داگلاس)، طراح رقص و کارگردان، و دستارش، «لری» (مان) برای یک نمایش موزیکال در برودوی، از میان صدها نفر که برای امتحان آمده اند، شانزده نفر را انتخاب می کنند. «زاک» توضیح می دهد که او تنها چهار پسر و چهار دختر لازم دارد، که بیشتر روی صحنه «حضور» داشته باشند تا این که «نقش» بازی کنند .

"لورا دایموند" کاراگاه باهوش دایره جنایی پلیس نیویورک است که در پی برقراری تعادل بین شغل و زندگی شخصی دیوانه کننده اش است. او دو پسر دوقلو دارد و قصد دارد از همسرش جدا شود ولی برای امضا کردن اوراق طلاق نامه دچار تردید است. در همین حال با کمک همکار جذاب و فهیمش از عهده تمیز کردن خیابان ها از وجود جنایتکاران و تمیز کردن خانه به خاطر ریخت و پاش پسرانش برمیاید ولی اوضاع زمانی پیچیده میشود که شوهرش به عنوان رئیسش در اداره منصوب میگردد...

در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟

سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیسبودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانوادهرو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الانکاراگاه خصوصی هست ...