دانا جین که یک دایناسور کوچک است توسط یک دختر 10 ساله در حال آموزش است که چگونه غذا بخورد , بخوابد و ...

داستان فیلم با برآمدن هیولاهایی غول پیکر به نام کایجو از دریاها آغاز می شود . انسانها برای مبارزه با کایجوها ، روبوت هایی به نام جَگِر می سازند که این روبوت ها از طریق ارتباط عصبی با دو انسان کنترل می شوند . اما حتی قدرتمندترین جَگِرها هم توانایی مقابله با کایجوها را ندارند . یک خلبان سابق (چارلی هانم) و یک کارآموز (رینکو کیکوچی) دست به دست هم می دهند و کنترل یک جَگِر بسیار قدرتمند و قدیمی را عهده دار می شوند تا آخرین امیدهای نسل بشر را زنده نگه دارند ...

دانا یک دیرین شناس است که همراه با خواهرش سارا و گروهی دایناسور عازم سفری ماجراجویانه میشوند...

با بیهوش شدن و به کما رفتن مدیر توانای بخش جراحی بیمارستان Hope-Zion در تورتنو ، مایکل هریس یک هرج و مرج کامل در بیمارستان ایجا می شود و همسر و دستیار و همکارش آلکس رید را در میان یک ناباوری و شوک ترک می کند...

در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد.