کال ویور مرد میانسالی است که زندگی بسیار خوبی با همسر زیباش به نام امیلی دارد. اما امیلی به تازگی به کال اعلام کرده که قصد طلاق از وی را دارد و بیشتر از این نمی تواند مخفیانه به او خیانت کند. کال از این صحبت امیلی به شدت سرخورده می شود و راه کاباره را پیش می گیرد. کال در این مکان در حالت غیرعادی داستانش را برای همه افرادی که در این مکان حضور دارند تعریف می کند و دیگران هم کاری به جز تاسف خوردن برای او انجام نمی دهند تا زمانی که فردی به نام جیکوب که یک دخترکش ماهر است ، شرایط کال را درک و سعی می کند به او برای داشتن یک زندگی هیجان انگیز با کلی دختر کمک کند. کال بعد از مدتی مشاوره با جیکوب و گرفتن راهنمایی های لازم برای داشتن روابط مختلف بدور از هرگونه احساس، تبدیل به یک جیکوب دیگر می شود که از تمام زندگی فقط رابطه با جنس مخالف برایش مهم است. در طرف دیگر قضیه ، همسر کال هم در محیط کارش با یک مرد منحرف به نام دیوید آشنا می شود و به نظر می رسد که برقراری رابطه بین این 2 اجتناب ناپذیر است و...

تا چه اندازه همسایه های خود رو میشناسید؟ ویورز ها رو ببینین: دبی و مارتی...

داستان روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. داستان شاد بودنها و غمگین شدنها. نیازها و تلاشها ،موفق شدنها وگاهی هم شکست خوردنها. مادر 32 ساله است و دختری 16 ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را در جلوگیری از این موضوع می کند.