انفجاری در وسط شهر سایوریتی رخ می دهد که باعث می شود روکیا بخشی از حافظه خود را از دست دهد ...

بلیچ ماجراهای پسری دبیرستانی به نام ایچیگو کوروساکی است که توانایی دیدن ارواح را دارد...

در شهر کاراکورا ، نوع خاصی از ارواح ، مثل یک بیماری کل شهر را در بر گرفته اند. و این در حالی است که از طریق آسمان، دنیای ارواح به دنیای واقعی هم سرایت کرده. در این بین زن مرموزی به نام سنا به همراه مردی به نام گانرو رهبری یک تیم مخوف را بر عهده گرفته اند تا بلکه بتوانند جلوی فاجعه را بگیرند...

"کوروساکی ایچیگو" یک پسر 15 ساله معمولی نیست، چراکه او توانایی دیدن اشباح و ارواح را دارد. روزی خدای مرگی بنام"کوچیکی روکیا" در برابرش ظاهر میشود و یک روح شیطانی را شکار میکند.اما در حین در گیری قدرت او به ایچیگو منتقل میشود.از اینجاست که ماجراهای ایچیگو و روکیا و ماموریتشان برای مقابله با ارواح شیطانی وسایر موجودات فرامادی شروع میشود.

بلیچ ماجراهای پسری دبیرستانی به نام ایچیگو میباشد که توانایی دیدن ارواح را دارد. زندگی وی بعد از برخورد با یک شینیگامی یا روح مرگ به کلی دگرگون می‌شود. او بعد از بدست آوردن قدرتی عجیب می‎تواند از شهر کاراکورا در برابر نیروهای پلید محافظت کند. اما…

هنگامی که آژیرهای هشدار در انجمن روح به صدا در می آید، صلح ناگهان شکسته می شود. ساکنان بدون هیچ ردی ناپدید می شوند و هیچ کس نمی داند چه کسی پشت آن است. در همین حال، تاریکی به ایچیگو و دوستانش در کاراکورا نزدیک می شود ...