یه خانواده ی جدید تو شهره و محله دیگه قرار نیست مثل همیشه باشه , ادی مانستر کوچولو و دوست داشتنی یه بچه ی معمولیه که داره به دوران ترسناک بلوغ نزدیک میشه ، حقیقت اینه که نزدیکه ادی بفهمه قراره واقعا تو جاهای غیرمنتظره بدنش رشد کنه یعنی کل بدنش … البته زمانی که ماه کامل میشه ، خانواده دوست داشتنی ادی شامل مادرش لیلی ( دختر دراکولا ) ، پدرش هرمان که معنای واقعی " فرانکشتاینُ " بهمون میفهمونه و پدربزرگشه که اخلاق منحصر به فرد خودشُ داره و همچنین پسر عموش مریلین که موجود عجیب غریبیه چون کاملا طبیعیه و...

داستان در مورد شارلوت دختری است که قصد ازدواج دارد و برای انتخاب همسر و عشق خود اقدام به راه اندازی سایت اینترنتی می کند که با طرح 100 سوال از کاربران خود و در صورت پاسخ صحیح به سوالات به عنوان دوست و همسر شارلوت در می آیند. در این راستا دوستان شارلوت هم به او کمک می کنند تا در این کار موفق شود...

سریال داستان پسریه به اسم Ned. ند 9 سالشه که متوجه میشه توانایی خارق‌العاده‌ای داره: میتونه موجودات مرده رو تنها با یک بار لمس کردن زنده کنه. ند اما خبر از محدودیت‌های این موهبت نداره. همون روز مادر ند میمیره و ند هم زنده‌اش میکنه. یک‌دقیقه‌ی بعد پدر دختر همسایه میمیره. شب موقعی که مادرش می‌بوسدش، مادرش هم‌ میمیره. محدودیت‌ها این‌هاست: 1- اولین تماس زنده میکنه و دومین تماس جان رو میگیره، برای همیشه. 2- اگه موجودی رو که زنده کرده طرف یک دقیقه دوباره برنگردونه یکی دیگه به جاش خواهد مرد. ند البته عاشق دختر همسایه هم بوده. 18 سال بعد، ند شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطه‌ای نداره. یه کارآگاه خصوصی به اسم Emerson Cod اتفاقی متوجه توانایی ند میشه و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که امرسون پرونده‌های قتل رو پیدا میکنه، ند هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکنه. یکی از پرونده‌ها مربوط میشه به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم :Charlotte "Chuck" Charles دختر همسایه‌ی ند، عشق دوران کودکیش که پدرش رو اتفاقی کشته بود...

داستان روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. داستان شاد بودنها و غمگین شدنها. نیازها و تلاشها ،موفق شدنها وگاهی هم شکست خوردنها. مادر 32 ساله است و دختری 16 ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را در جلوگیری از این موضوع می کند.

روانپزشک کریگ هافستود (آزاریا) بحران میانسالی خود را تجربه می کند...