داستان سگ قرمز یک سگ معمولی که خوشبختی و توانایی ارتباط با مردم را دارد ، او را مشهور می کند…

در سال 1972 گروهی از دزدان اهل یانگزتاونِ اوهایو، قصد دارند 30 میلیون دلار از طریق غیرقانونی و اخاذی، از صندوق مخفی رئیس جمهور ریچارد نیکسون، بدزدند.

یک مامور تحقیق خجالتی برای بررسی قتل یک دختر جوان که در شهری کوچک رخ داده ، تغییر قیافه داده و خود را شبیه آن دختر میکند تا پرده از راز قتل او بردارد .

داستان فیلم ماجرایی جالب درباره مردی خوش شانس بنام "کِنی وِلز" است .کسی که با جمع آوری یک تیم از زمین شناسان به قسمتی از جنگل های اندونزی می رود تا گنجی را که سالیان سال در آنجا مدفون شده است را پیدا کنند و بعد از این اتفاق ، به ثروت هنگفتی میرسد که تا آخر عمرش نیز بیمه می شود ...

پنج مرد متاهل بصورت پنهانی یک پنتهاوس زیر شیروانی تهیه می کنند تا گهگاهی به آن بروند و از زندگی متاهلی شان خارج گردند اما زمانی که یک جسد در این خانه پیدا می شود شرایط تغییر می کند و …

برای بن، زندگی نمی توانست بهتر از این باشد. یک شغل خوب، دوستان، مهمانی ها، دختران و هیچ چیز برای او. اما زمانی که او برای یک نامزدی به دبیرستانش دعوت می شود، شروع به ارزیابی مجدد مسیر زندگی اش می کند...

این فیلم که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده ، در مورد یک سگ قرمز میباشد که استرالیا را برای پیدا کردن صاحبش طی می کند و در این بین افراد زیادی با او ارتباط برقرار میکنند و وجود او باعث دور هم جمع شدن افراد زیادی می شود...

داستان این فیلم به روزهای اولیه ساخت شراب در کالیفرنیا برمی گردد 1976 که هنوز این برند معروف نشده بود و چگونگی معروفیت آن .

«سام» یک دانش آموز دبیرستانی است که پدرش به مناسبت فارغ التحصیلی برای او یک اتومبیل کامروی دست دوم خریده است. سام از این موضوع بسیار خوشحال است اما در ادامه متوجه می شود اتومبیل او در واقع یک روبات تغییر شکل دهنده به نام «بامبلی» است که به یک گونه از روباتهای فرا زمینی به اسم «اتوبوت» تعلق دارد. اتوبوت ها بهمراه «دسپتیکون ها» دو گونه متفاوت از نژاد رباتها هستند که درگیری و نبرد بین آنها از سیاره شان «سایبرترون» به کره زمین کشیده شده است. یک قرن پیش رهبر دسپتیکون ها که «مگاترون» نام دارد برای پیدا کردن یک مکعب به اسم «آل اسپارک» که قدرت حاکمیت بر جهان را به دارنده اش می دهد به زمین آمده است اما در قطب شمال یخ زده است. اتوبوت ها به رهبری «اپتیموس پرایم» قصد دارند با نابود کردن آل اسپارک از انسانها حمایت کنند …

عده ای نوجوان بزهکار ، برای تمیز کردن هتل "بلکویل" فرستاده می شوند . اما آنها نمی دانند قاتل روانی "جیکوب گوودنایت" در آن هتل پناه گرفته است . زمانی که یکی از آنها توسط "جیکوب" به دام می افتد ، باقی اعضای گروه باید برای زنده ماندن در مقابل قاتلی بی رحم تلاش کنند ...