داستان ماموری به اسم دنیل جونز میباشد که ماموریت دارد تا اتفاقات مشکوک بعد از حادثه 11 سپتامبر را بررسی کند.

داستان این فیلم درباره زندگی‌نامه‌نویس مشهور و بسیار محبوب لی ایزرائیل میباشد که دیگر نمی‌تواند کاری از خود چاپ کند؛ چون ایده‌های او دیگر باب طبع خوانندگان آن زمان نبود و به نوعی دیگر نمی‌توانست کارش را انجام دهد. به همین دلیل، تصمیم می‌گیرد که شکل هنری و کاری خودش را به چیز دیگری تبدیل کند. در این بین، او مدام از طرف دوست وفادار خود یعنی جک، حمایت می‌شد...

آمبروز دام پزشکی‌ست که در جنگ زخمی شده و بعد از نجات یافتن از مرگ به منطقه‌ای میرود که در آنجا مردم به شکل مرموزی کشته می‌شوند

یک وکیل موفق برای مراسم خاکسپاری مادرش به زادگاهش باز می گردد، اما متوجه می شود که پدرش یعنی بهترین قاضی شهر برای یک قتل مجرم شناخته شده است...

تحلیل گر سیا، «آزبورن کاکس» (مالکوویچ) به دلیل اعتیاد به نوش خواری در کارش چندان موفق نبوده و حالا درگیر مشکلات رابطه با همسرش، «کتی» (سویینتن) و نوشتن خاطراتش است. تا این که دیسک کامپیوتری حاوی یادداشت ها و اطلاعات شخصی او به دست «لیندا» (دورمند) و «چد» (پیت) می افتد که در یک باشگاه بدن سازی کار می کنند. این دو به تصور این که دیسک حاوی اسرار دولتی است می کوشند تا از «آزبورن» اخاذی کنند...

«مایکل کلیتن» (کلونی) وکیل میان سالی است که برای یک مؤسسه حقوقی بزرگ در نیویورک کار می کند و وظیفه ی او «تمیز» کردن مشکلات مالی شرکت هاست.دوست و هم کار «کلیتن» به نام «آرتور ایدنز» (ویلکینسن) که مدت ها بر سر پرنده ی مشکوک مالی یکی از مشتریان کله گنده ی مؤسسه، به نام «یو / نورث» کار کرده، دیگر طاقتش به سر آمده وقصد افشاگری بر ضد «یو / نورث» را دارد. حالا رئیس مؤسسه (پولاک) از «مایکل» می خواهد تا کار رفع و رجوع پرونده را او به عهده بگیرد. اما این پرونده زندگی شخصی و حرفه ای «کلیتن» را تحت تأثیر قرار می دهد...

داستان این سریال در مورد کارمندان دفتر FBI می باشد که میزان هوش، تکنولوژی، مهارت و امادگی آنها را برای محافظت از شهر نیویورک را نشان میدهد و...

یک تحلیل‌گر تازه‌کار سازمان سیا، بی‌خبر است که اعضای خانواده‌اش عضوی مخفی از یک سازمان روسی هستند...

یک زن ناشناس که حافظه اش را از دست داده در میدان ساعت نیویورک پیدا میشود در حالی که روی بدنش خالکوبی های عجیبی دارد...

داستان سریال در مورد دو کمدین به نام های جولی و بیلی که در نیویورک زندگی می کنند می باشد که عرصه زندگی هر روز برای آنها تنگ تر می شود از این رو دوستان و آشنایان آنها برای پیدا کردن موفقیت و عشق از آنجا کوچ کرده این در حالی است آنها هر روز به تلاش خود ادامه می دهند...