مردی متوجه میشود نعمت خدادای برای شفای انسانها را دارد و سعی در درک موضوع دارد که یک دختر سرطانی در سر راه او قرار گرفته و مسیر درست را به او نشان میدهد

دوستان یک زوج تازه ازدواج کرده تصمیم می گیرند از مراسم ازدواجشان فیلمبرداری کنند و در قالب یک هدیه به آنها بدهند...

یک طراح بازی مبتلا به اوتیسم بنام ویلیام بوچرت که منزوی زندگی میکند و در سال نهایت یکبار از خانه خارج میشود با الیویا دختر دوران دبیرستانش که زمانی عاشقش بوده ملاقات میکند و ...

داستان درباره "ریچارد فیتز" یک فروشنده ورشکسته ی ماشین های دست دوم است. زندگی او که خالی از هرگونه وجدان اخلاقی است وقتی به هم می ریزد که "لری" یک فروشنده بلند پرواز دیگر که ادعا می کند وجدان "فیتز" است از راه میرسد.