پس از یک اخراج سرشناس، بازگشت به حرفه مد جنا با یک همکار جذاب و بسیار جوان تر - که اتفاقاً پسر رئیسش است - به مشکل می خورد. در حالی که جرقه‌ها به پرواز در می‌آیند، جنا باید تصمیم بگیرد که آیا همه چیز را در یک ماجراجویی مخفی به خطر می‌اندازد یا خیر...

کارلا اندروز و دانیل مارکس ، زوجی که در یک رابطه دشوار هستند ، تصمیم می‌گیرند که در کوه‌های کلرادو به تنهایی بگذرانند. پس از رسیدن، آنها به سرعت متوجه می شوند که از تنهایی دور هستند و کارلا شاهد یک قتل در هان است ...

مدیر عامل شرکت شرکت پامپکین موتون تصمیم می گیرد تا 200 اُمین سالگرد تاسیس شرکت را جشن بگیرد.

دو دانش آموز بنام دنی و سارا که با هم غریبه هستند بعد از یک شب مهمانی بیدار میشوند و چیزی بخاطر نمی آورند ....

داستان روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. داستان شاد بودنها و غمگین شدنها. نیازها و تلاشها ،موفق شدنها وگاهی هم شکست خوردنها. مادر 32 ساله است و دختری 16 ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را در جلوگیری از این موضوع می کند.

جوی و هوپ مک گرگور با پدر و دوست دیرینه خود، مزرعه دو خواهر در شمال نیویورک را اداره می کنند. یک غریبه خوش تیپ به شهر می آید تا الهام بگیرد و وقتی از بلوک نویسنده گذر کند، می فهمد که کریسمس در مزرعه چقدر خاص است.