جایزه انجمن بازیگران فیلم سپاسی است که انجمن بازیگران فیلم از از اجراهای شگفت انگیز اعضای خود به عمل می‌آورد. تندیسی که این مراسم به برندگان اهدا می‌کند به شکل مرد برهنه‌ ای است که دو صورتک کمدی ، و تراژدی را در دست دارد...

روی و بو در آخر هفته ی بعد از فارغ التحصیل شدنشان، برای سفری کوتاه به لس آنجلس، شهر کوچکشان را ترک می کنند. آن ها وارد چرخه ای از کشت و کشتار شده و اجساد زیادی را بر جای می گذارند. خشونت و آشوب با سرعت زیادی افزایش یافته و...

«گومس آدامز» (جولیا) با همسرش، «مورتیشا» (هیوستن)، دو فرزندش، «ونزدی» (ریچی) و «پوگسلی» (ورکمن) و مستخدمان وفادارش، «تینگ» (که دستی بریده از مچ است) و «لورچ» (استرویکن)، زندگی نامتعارفی را در قصری عجیب و غریب می گذرانند. «گومس» به دنبال «فستر»، برادر گم شده اش است و وکیل حقه باز خانواده (هدایا) می کوشد مردی به نام «گوردون» (لوید) را به جای «فستر» جا بزند و املاک «آدامزها» را تصاحب کند.

"هنری" وکیلیست که از حمله ای مسلحانه جان سالم به در برده است ولی چیزی به یاد نمی آورد.او توانایی صحبت کردن و راه رفتن را بدست می آورد ولی در زندگی اش دیگر جائی ندارد.خوشبختانه او یک زن عاشق و دختری دوست داشتنی دارد که به او کمک کنند...

یک زیست شناس دریایی به دلفین هایش می آموزد که به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنند اما...

»بن براداک« (هافمن) که تازه فارغ التحصیل شده است، هنوز برای آینده ی خود تصمیم جدی نگرفته است. خیلی زود »خانم رابینسن« (بنکرافت)، همسر دوست پدرش، به او علاقه مند می شود و سعی می کند فریبش بدهد...

روانپزشک "دکتر متیو کلارک" رئیس یکی از اولین مدرسه های شبانه روزی برای کودکان دردسرساز است.او مردی دلسوز است اما در مقابل معلمان و دانش آموزانش بسیار سختگیر است.او پیانسیت سابقی را به عنوان معلم موسیقی استخدام می کند و...

کالیفرنیا. در منطقه ‏اى ساحلى، دسته‏ هاى پرندگان به مردم حمله می‏کنند...

"هال کارتر" وارد شهر می شود تا با دوست قدیمی خود ملاقات کند ، اما بر حسب اتفاق پسر ثروتمندترین مرد شهر از آب در می آید . "هال" مردی مغرور و خودخواه است اما عاشق دختر زیبای شهر می شود و ...

« آلیسشا هیوبرمن » ( برگمن ) دختر یک جاسوس نازى دستگیر و محکوم شده ، به « دولین » ( گرانت ) ، مأمور مخفى امریکایى دل مى ‏بازد . « دولین » ، « آلیشا » را به کمک مى ‏طلبد و او هم مى ‏پذیرد تا نقش عنصر نفوذى در تشکیلات دشمن را بازى کند و با « الکساندر سباستیان » ( رینز ) مأمور نازى رابطه برقرار کند ...