داستان دو مرد که وقتی از زندان آزاد میشوند سراغ دوست دیگرشان رفته و شروع به سرقت از بانک های جنوب می کنند و ...

«جک کراب» (هافمن)، پیرمردی 121 ساله که ادعا دارد تنها بازمانده ی کشتار لیتل بیگ هورن است، خاطراتش را به یاد می آورد...

»بن براداک« (هافمن) که تازه فارغ التحصیل شده است، هنوز برای آینده ی خود تصمیم جدی نگرفته است. خیلی زود »خانم رابینسن« (بنکرافت)، همسر دوست پدرش، به او علاقه مند می شود و سعی می کند فریبش بدهد...

"دد لانگورت" که پس از سرقت بانک در مکزیک فراری شده است فرصتی بدست می آورد تا طلاها را برداشته و همکارش "ریو" را تحویل قانون دهد. سالها بعد "ریو" از زندان گریخته و تصمیم به انتقام می گیرد...

امپراتورى رم ، 73 سال پیش از میلاد مسیح . یک برده‏ ى لیبیایى به نام « اسپارتاکوس » ( داگلاس ) را مالک مدرسه ‏ى گلادیاتورى ، « لنتولوس باتیاتوس » ( یوستینوف ) ، می‏خرد و او را آموزش می‏دهد . اما « اسپارتاکوس » آرام آرام متوجه حقوق « انسانى » خود می‏شود و قیامى را به راه می ‏اندازد ...

وایکینگ ‏ها به رهبرى « راگنار » ( بورگناین ) سواحل انگلستان را دائما مورد چپاول و تجاوز قرار مى‏ دهند . تا این که « راگنار » را انگلیسى ‏ها اسیر مى ‏کنند و مى ‏کشند . حالا دو پسر او ، دو برادر نانتى ، « آینار » ( داگلاس ) و « اریک » ( کورتیس ) به سواحل انگلستان یورش مى ‏برند و پیروزى‏ هایى به دست مى‏آورند...

جنگ جهانى اول ، جبهه ى فرانسه ، سال 1916 . ارتش متفقین دو سال است که در تقابل با ماشین جنگى آلمان توفیق چندانى به دست نیاورده و امیدهاى « سرهنگ داکس » ( داگلاس ) هم براى دور شدن هنگش از خط مقدم جبهه نقش بر آب میشود ...

"جوکو دی پاریس"، رهبری پیشگام در یک آکادمی نظامی جنوبی میباشد او حوادثی را دستکاری می کند که "جورج اوری جونیور"، پسر مدیر مدرسه در آن دخیل است ...