روایت داستان پدری که همه جوره به پسر نابینا و فلج اش کمک میکند تا غیرممکن ها را پشت سر گذاشته و استعداد خدادادی اش را به دنیا نشان دهد ...

پدری که از شانس و اقبال جدا شده است، تلاش می کند تا زندگی و خانواده اش را قبل از اینکه خیلی دیر شود، جمع کند.

یک درام خانوادگی قانع کننده که رویای پاره پاره آمریکایی را از طریق چشمان دل هریس (دنیلز) رئیس پلیس پیچیده و در معرض خطر در یک شهر کمربندی زنگ در جنوب غربی پنسیلوانیا بررسی می کند.

داستان یک کلانتر شهر لس آنجلس که با جرم و جنایت مبارزه میکند .

داستان سریال که در زمان حال اتفاق می افتد، اما فلش بک می زند به ده 90 میلادی و داستان حول دختر نوجوانی به نام "سیدنی رینولدز" می گذرد که با پدر مجردش "مکس" و مادربزرگ مترقی اش "جودی" زیر یک سقف زندگی می کنند...

این سریال به تجربه های پلیس، امدادرسان و آتش نشانان در شرایط ترسناک، تکان دهنده و پر استرس می پردازد...

داستان سریال درباره دو پلیس سطح پایین است که در یک ماشین با هم نشسته اند. دو جنایتکار هم در نزدیکی این پلیس ها در تاریکی قرار دارند...

The Good Place داستان زنی به نام Eleanor را دنبال می‌کند که پس از تصادفی که منجر به مرگش می‌شود وارد جهان پس از مرگ می‌شود و Michael مرشدش در این جهان به او می‌گوید برای اینکه افراد بی‌گناهی که به اشتباه در انتظار اعدام بوده‌اند را از مرگ نجات داده، وارد "مکان خوب (بهشت)" شده است. Eleanor می‌فهمد که اشتباهی رخ داده و او را با شخص دیگری اشتباه گرفته‌اند، حالا او در دنیایی گیر کرده که نه کسی فحش می‌دهد، نه کسی مست می‌شود و همه با هم خوب هستند. Eleanor مانده است که در دنیای پس از مرگ بماند یا تلاش کند به زندگی عادی‌اش بر روی زمین برگردد.

در این سریال Greg kinnear بازیگر نقش اصلی است. او کاراکتر Keegane Diane را بازی می کند که یک وکیل است و درگیر پرونده های جنایی می شود. او در زندگی شخصی خودش مشکلاتی دارد و نمی تواند مرزی بین زندگی شخصی و شغلی اش بگذارد و همین برایش مشکل ساز می شود.

یل یک شاعر و سراینده موزیک موفق و مجرد هست که اهل خوش گذرونیه،علاقه ایی هم به رابطه هایی که بهشون وابسته بشه نداره ...همسایه ی جدیدی به نام فیونا که یک مادر مجرد هست همراه پسرش مارکوس به خونه ی بغلی اون میان که به صورت خنده داری همون اول سریال باهم آشنا میشن.مادری که گیاه خوار هست و علاقه ایی به گوشتِ دنده کبابی و دود و دم باربیکو همسایه ش نداره...مارکوس یه پسر تقریباً عجیب غریبه که با یه دروغی که ویل به صورت غیرمنتظره ایی مجبور میشه برای دوست شدن با خانومی بگه بیشتر آشنا میشن و این رفاقت بینشون داستان سریال رو رقم میزنه.