در شهر همه مردم مرده اند و کل شهر را حشرات غول پیکر فرا گرفته است فقط گروهی زنده هستند و برای از بیین بردن انها تلاش میکنند...

تصادفی مرگبار بین یک ماشین و یک قطار موجب یک صمیمیت ، بین مسئول قطار و پسر جوانی میشه که از این کشتار نجات پیدا کرده اند و …

مردی ضعیف وقتی که پی میبرد به خاطر کلاه برداری باید به زندان برود، وحشت میکند. او از یک استاد هنرهای رزمی کمک میگیرد تا برای روبرو شدن با زندانی هایی که احتمالاً با او نمی سازند، آماده شود…

داستان درباره یک مربی فوتبال است که باید عده ای از بچه های کالج را برای قهرمانی در مسابقات منطقه ای شهرش آماده کند و با پیروزی میخواهد خود و خانواده اش را نیز حفظ کند

دو دوست که از بودن در یک واگن خسته شده اند، به طور داوطلبانه همسفر یک شخصیت مشهور بنام آفای بزرگ می شوند و ماجراهای خنده داری را رقم می زنند...

«ویل ترنر» (بلوم) و «الیزابت» (نایتلی) قرار است با هم ازدواج کنند. اما پس از آن که به فرار «ناخدا جک اسپارو» (دپ) کمک می کنند، هر دو را دستگیر می کنند. حالا اگر «ویل» بتواند مسئولیت ها را به دوش بگیرد و «جک» را تعقیب کند و هم راه با قطب نمای جادویی اش به «بکت» (هالندر) ناخدا ی جدید «کشتی مروارید سیاه» تحویل دهد، «بکت» از مجازات آنان صرف نظر خواهد کرد...

رابرتز پس از نجات جان زنی جوان به نام ریز، عمارت خود را به روی افراد بی خانمان باز می کند.

دختری هجده ساله به نام «مگی پیتن» (لوهان) عاشق شرکت در مسابقات رانندگی است، اما پدرش «ری» (کیتن) که خودش قهرمان سابق رانندگی با اتوموبیل های دست دوم است، او را اکیدا از این کار منع کرده است و ...

در بهار سال 1986 هیچکس خبری از فرانک اسلج ندارد یک سال بعد ...

پیتر لافلر صاحب و گرداننده یک مجموعه ورزشی کوچک و رو به تعطیلی است. از سوی دیگر وایت گودمن که مرد ثروتمندی بوده و صاحب و مدیر یک مجموعه بزرگ ورزشی است قصد دارد مجموعه ورزشی پیتر را بسته و آنرا تخریب کند تا بجای آن یک پارکینگ برای اعضای باشگاهش بسازد...