پس از تلاش‌هایی برای نابود کردن یک قاتل سریالی ، نفرینی باستانی شهر را تسخیر کرده و باعث چند فقره قتل دلخراش می‌شود و همین موضوع کارآگاهی را مجبور می‌کند تا به سرعت برای نجات جان فرزندش اقدام کند و…

یک روزنامه نگار مجله که دیگر کریسمس را جشن نمی گیرد از شهر عجیب و غریب میستلو بازدید می کند تا در مورد یک انسان الهام بخش - البته به طرز مشکوکی وهم انگیز - وبلاگ نویسی کند و به دور خود تظاهر به سانتا کلاوس واقعی کند...

دو کارآگاه پلیس لس آنجلس در زمینه قتل که در یک گروه رپ اتفاق افتاده در حال تحقیق هستند که…

داستان فیلم در مورد هنرمندی بنام "دِیو" می باشد که مدت زیادی است که از همسر خود جدا شده و در شهر کوچکی زندگی می کند. او متوجه می شود که دخترش از او جدا شده و به همین دلیل می خواهد او را بازگرداند و ...

داستان فیلم درباره "دنیس" عکاسی متعهد میباشد که خود را برای تولد بیست و هشت سالگی اش آماده می کند.ولی سوالی بزرگ در ذهنش شکل می گیرد،که آیا دوستانش بهترین اتفاق زندگی اش هستند یا نه؟

داستان درباره قسمت اورژانس بیمارستانی هستش که بسیار پر رفت و آمده و دکترها و پرستارها که تعدادشون محدوده، شدیدأ مشغول درمان بیماران اورژانسی هستند. همین وضعیت گهگاه باعث میشه که کد سیاه به وجود بیاد و در این وضعیت مرگ و زندگی بیماران بستگی به دانش، مهارت و سرعت عمل دکترها و پرستارها هستش. مردمی که به اورژانس آورده میشوند یا منتطرند که بمیرند یا معجزه ای بشه و اونها زنده بمونند.

این سریال داستان دو دختر جوان را مطرح می کند که آن دو متوجه می شوند به طور تصادفی در هنگام به دنیا آمدن با یکدیگر عوض شده اند. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ می شود در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ می شود. داستان زمانی دراماتیک می شود که دو خانواده همدیگر را ملاقات کرده و بر سر این که چگونه به خاطر دخترها باهم زندگی کنند جر و بحث می کنند.

در این سریال تقابل رویکرد منحصر به فرد پزشکی مگان هانت با مافوق خود را مشاهده می کنید...

زنی بعد از اینکه شوهرش او را ترک می کند، به اجبار شغلی را در یک سالن مخصوص سلامتی و زیبایی قبول می کند، در حالی که کاملا ناسازگار با روحیات او می باشد ولی...