لاکسی یک منجی کشتی اهل فلوریدا است که عاشق کاپیتان یکی از کشتی هایی شده است که در ساحل کی وست خراب شده بود. رابطه ی عشقی آن ها بعد از ورود فرد دیگری به این رابطه، پیچیده شده و در نهایت به اتفاقی غم انگیز ختم می گردد...

گروهى از سیاستمداران نابکار ، روستایى ساده‏ لوحى به نام « جفرسن اسمیت » ( استوارت ) را انتخاب مى ‏کنند تا جاى سناتورى را که به تازگى درگذشته است بگیرد.

یک دانشمند بعد از انجام آزمایشات متعدد متوجه میشود که تحت تاثیر ماده زیان باری به اسم رادیومX قرار گرفته است که باعث شده نیروهای خارق العاده ای کسب کند.

آرتور جونز زندگی معمولی دارد تا اینکه فردی متوجه می‌شود او بسیار شبیه رئیس مافیایی است...

"خانم گریمز" زنی شرور است که چند کودک یتیم را در مزرعه اش که نزدیک به یک مرداب است نگه داری می کند و آنها را مجبور به کار در آن مزرعه کرده و همانند برده با آن ها رفتار می کند و ...