در این داستان، دختری ربوده می‌شود و این واقعه یک گذشته پنهان را که تا کنون مخفی مانده بود، آشکار می‌کند. اما مأموریت نجات او به نظر می‌آید که بی‌نتیجه خواهد ماند. حالا، کشیش جرمایه جیکوبز و همسرش مارتا باید با چالش‌ها و رازهای گذشته‌شان مقابله کنند تا امیدی به آینده خود و نجات دخترشان پیدا کنند.

مزدوران کنترل یک هتل تفریحی دورافتاده را در طول یک عروسی به دست می گیرند و این به بهترین مرد، داماد و بهترین دوست مست آنها بستگی دارد که جلوی تروریست ها را بگیرند و گروگان ها را نجات دهند.

آخر هفته آرام یک زوج فداکار زمانی که یک فرقه کابوس‌وار و رهبر دیوانه‌شان برای تحقق یک پیش‌گویی آخرالزمانی می‌آیند، چرخشی عجیب به خود می‌گیرد...

کاترین، یک هنرپیشه مبارز و یک زن خانه دار ناکام، با باغبان جدیدش، بن، درگیر می شود. آنها شروع به دوست داشتن یکدیگر می کنند. اما بن آنطور که به نظر می رسد نیست.

نظافتچی خانه، گرفتار جنایت خشونت آمیزی می شود...

داماد و عروس ماه عسل مقصد خود را در یک استراحتگاه swingers در جامائیکا رزرو می کنند...

مامور مخفی ایالات متحده خود را در یک تانکر بزرگ زندانی می بیند و گروهی از تروریست ها سعی می کنند با فشار و زور اطلاعات مخفی مربوط به رئیس جمهور را از او بگیرند ...

دن اونز که پای خود را در جنگهای داخلی آمریکا از دست داده به همراه همسر و پسرش از شرق به ایالت آریزونا در غرب آمریکا مهاجرت کرده تا در آنجا با کار مزرعه داری زندگی آرامی را سپری کند . در همین حین یک باند تبهکاری به رهبری بن وید هر از چندگاه دست به سرقت و قتل افراد بیگناه در آن منطقه می زنند . بن وید دستگیر شده و دن بهمراه یک گروه دیگر که دستیاران افتخاری کلانتر شهر هستند بایستی او را برای انجام مجازات اعدام با قطار ساعت سه و ده دقیه عازم یوما کنند . در همین حین دن متوجه می شود که پسرش ویلیام بطور مخفیانه بدنبال آنهاست و به او دستور می دهد به خانه برگردد اما او حرف پدرش را گوش نمی دهد . از سوی دیگر بن تلاش می کند تا با دادن پیشنهاد رشوه به دن راهی برای نجات خود پیدا کند و این در حالیست که چارلی پرنس معاون بن نیز بدنبال پیدا کردن راهی برای نجات اوست ...

لوک ویلسون در نقش یک همسر سابق خوش قلب بازی می کند که در یک هتل بازنشستگی کار می کند. سه دوست سالخورده به او کمک می کنند تا نامزد خود را بدست آورد زیرا در مبارزه با فساد هتل به آنها کمک می کند...

جوانی از طبقه ی کارگر، به نام «مانتی بروگان» (نورتن)، به کارهای خلاف کشانده شده و پخش کننده ی موادر مخدر شده است. سرانجام او دستگیر و به هفت سال زندان محکوم می شود. او در آخرین روز آزادی، زندگی خود را مرور و از خودش سؤال می کند که کی و چرا در چنین مسیر خلافی افتاد…