لونگان برای بازگشت به گاندورف برنامه ریزی میکند و هوکر برای یافتن او

یک مامور ضد تروریستی باید یک کهنه سرباز جنگ ویتنام را که قصد حمله ای تروریستی دارد را متوقف سازد...

مشت زنی درجه چندم و گمنام به نام «راک بالبوا» (استالون) از راه شرکت در مسابقه های بوکس شرطی و غیرقانونی و جمع آوری طلب های یک نزول خوار زندگی فقیرانه ای را می گذراند. تا این که قهرمان بوکس سنگین وزن جهان، «آپولو» (ودرز)، برای تبلیغ و رسیدن به محبوبیت بیش تر، تصمیم می گیرد تا مسابقه ای نمایشی با یک مشت زن گم نام برگزار کند. به این منظور «راکی» انتخاب می شود...

با مرگ دن کورلئونه پسر کوچکش مایکل (آل پاچینو) به ریاست خانواده می رسد. او باید تلاش کند تا در مقابل خانواده های مافیایی دیگر که با ثروت باد آورده قاچاق مواد مخدر به قدرت مضاعف دست یافته اند از جایگاه خانواده کورلئونه دفاع کند. از طرفی باید در مقابل کنگره امریکا درباره فعالیتهای خانواده اش پاسخگو باشد. در بخشهایی دیگر از فیلم با گذشته دن کورلئونه (مارلون براندو) و داستان پدرخوانده شدنش و مهاجرتش به امریکا همراه می شویم...

یک جراج مغز و اعصاب جوان قلعه ی پدر بزرگ مشهورش دکتر" ویکتور فرانکشتین" را به ارث میبرد . او در قلعه با گوژپشت با نمکی به نام "ایگور" و دستیار آزمایشگاهِ زیبایی به نام "آیگنا" و نگهبان پیری آشنا میشود . او تصور میکند آن ها فقط کارهای بیهورده با پدربزگش انجام میدادند اما وقتی کتابی را پیدا میکند همه چیز تغییر میکند...

«لوتر کولمن» (ارل جونز) با جلب اعتماد «دویل لونگن» (شا) مبلغ کلانی کلاهبرداری می کند، اما به دست افراد او کشته می شود. «جانی هوکر» (ردفورد)، شریک «لوتر»، به سراغ رفیق سابق او در شیکاگو، «هنری گوندورف» (نیومن)، می رود تا هم رسم و راه کارهای بزرگ تر را بیاموزد و هم سهمی در انتقام گرفتن «هنری» از «دویل» داشته باشد...

مرد جوانی که در اتاق پستی یک شبکه تلویزیونی کار میکند، میخواهد در آن شرکت پیشرفت کند. اما رئیس خودخواهش اجازه نمیدهد او به خواسته‌اش برسد. تا اینکه اون بطور اتفاقی پی می‌برد که...

در سال 1857 ، کلاهبردار کوینسی درو و دوست سیاه پوستش جیسون اورورک با فریب مالکین برده ، جیسون را که یک مرد آزاد است خریداری می کنند و بعداً وقتی جیسون از اسارت فرار می کند ، سود را تقسیم می کند...

"جوئی" سرباز جوان آمریکایی در آخرین روز جنگ جهانی اول مورد اصابت یک خمپاره قرار می گیرد.او در بیمارستان با وضعیتی بدتر از مرگ بستری می شود.او دستها،پاها،چشمها،گوشها،دهان و بینی خود را از دست داده است.حواس باقیمانده و توانایی تفکرش زندگی او را وارد رویاها و خاطراتی عجیب می کند و...

جهان به ظاهر از دو شامپانزه صحبت کردن، که به طرز مرموزی در یک فضاپیمای ایالات متحده وارد شوکه شده است. آنها تبدیل به نان برشته از جامعه است، اما یک مرد معتقد است که آنها را به تهدیدی برای نژاد بشر است