سرگذشت یک کازینو در لاس وگاس، چند و چون اداره ی آن و پشت پرده ی رابطه های گردانندگانش، به ویژه رابطه ی «ایس» (دنیرو)، مدیر کاردان و موفق کازینو با دوست خشن و مهارناپذیرش، «نیکی» (پشی) و همسر ولنگار و غیرقابل اعتمادش، «جینجر» (استون)...

«هنری هیل» (لیوتا)، نوجوانی که در محله ای پر از آدم های خشن و سنگدل بزرگ شده، آرام آرام تبدیل به یک گنگستر می شود. «هنری» از طریق «جیمی کانوی» (دنیرو) – مردی که بزرگ ترین سرقت های نیویورک را طراحی و اجرا کرده – با «تامی دویتو» (پشی)، گنگستری ایتالیایی آشنا می شود. اما در پایان، تمامی این رفقا در چنان مخمصه ای گیر می افتند که باید هر کاری از دست شان برمی آید انجام دهند تا زنده بمانند...

دو دهه گذشته است و «مایکل کورلیونه» (پاچینو)، رئیس باند مافیایی، حالا از همسرش، «کی» (کیتن) جدا شده و تقریبا موفق شده - همان طور که قولش را داده بود - خاندان مافیایی اش را کاملا مشروع و قانونی جلوه دهد. حالا قرار است پاپ به خاطر کمک های بشر دوستانه اش، جایزه ی ویژه ای به او اهدا کند و همین مسئله، به خاطر گذشته ی پرفراز و نشیبش، جنجال برانگیخته است...

فردی که معتاد به قمار است و زندگی دشواری را می گذراند، ثروت عظیمی از مادرش به او ارث می رسد، حال می بایست طرقه نادرست زندگی اش را عوض کند، قبل از اینکه این پول را هم از دست بدهد...

«تراویس بیکل» (دنیرو) که سابقا در ویتنام تفنگدار دریایی بوده، در نیویورک راننده ی تاکسی می شود و چون دچار بی خوابی مزمن است فقط شب ها کار می کند. تباهی و فسادی که دوروبرش در شهر می بیند، مایه ی ناآرامی و آشفتگی او است...

کارگردان مشهور "مارتین اسکورسیزی" با پدر و مادرش درباره زندگی در شهر نیویورک و گذشته آنها در سیسیل مصاحبه می کند و...

محله ی «ایتالیای کوچک» نیویورک، سال 1973٫ چهار جوان آرزوی موفقیت در کسب و کار یا تبهکاری را در سر می پرورانند…

مافیای میانسال "موری" به آغاز زندگی حرفه ای اش به عنوان فروشنده مشروب و ظهور خود به عنوان فردی ثروتمند و قدرتمند نگاهی می اندازد...