دختری جوان مردی را به قتل رسانده و حالا برای بی گناهی خود تلاش میکند تا از نظر روانی بی ثبات معرفی شود...

"اما" زنی مطلقه است که به همراه پسر جوانش به شهری کوچک نقل مکان کرده و در تلاش است تا در آنجا یک پرورشگاه اسب راه بیندازد. "مورفی" هم عطار آن شهر است و با "اما" آشنا می شود ...

در سال 1930 "مارجوری کینان راولینگز" برای رسیدن به آرامش به یک منطقه دورافتاده در فلوریدا نقل مکان میکند. او احساس می کند از مردان مهربان، همسایگانش اذیت می شود، ولی به زودی عادت میکند و "دِ یِرلینگ" را می نویسد کتابی در ادبیات کلاسیک آمریکا.

«نورما ری» (فیلد) هم مثل پدر و مادرش در کارخانه ی نساجی شهر جنوبی زادگاهش کار می کند. اما برخلاف آنان با شرایط کار کنار نمی آید و آرام آرام، به یک فعال اتحادیه ی کارگری تبدیل می شود...

نیویورک، اوایل دهه ی 1950. «هوارد پرینس» (آلن)، صندوق دار رستوران است. روزی «آلفرد میلر» (مورفی) که به خاطر جانب داری های سیاسی اش در لیست سیاه قرار دارد، از «هوارد» می خواهد که بدل او بشود، به این معنی که پای فیلم نامه های او برای تلویزیون را به نام خودش امضا کند. خیلی زود «هوارد» برای دیگر نویسندگان لیست سیاه نیز بدل می شود...

داستان در مورد معلمی است که مسئولیت تدریس در مدرسه ای فقیرانه را به عهده می گیرد. این مدرسه در یک جزیره واقع شده که تنها با قایق می توان به آنجا رفت و فقط سیاه پوستان در آنجا زندگی می کنند. او متوجه می شود که دانش آموزانش تابحال از جزیره بیرون نرفته اند و ساده ترین اشکال و یا الفبا را نیز بلد نیستند...

تیلی شلین یک دختر 33 ساله است که در مرحله ای از زندگیش قرار دارد که اگر ازدواج نکند بزودی لقب ترشیده را یدک میکشد و ...

در معادن زغال سنگ پنسیلوانیا در 1876 گروهی از مهاجران ایرلندی کار میکنند و باید علیه ظلم و زور و محیط کار نامناسب بجنگند ...

"جان راسل" مردی سفید پوستی است که از کودکی توسط سرخ پوستان بزرگ شده و تصمیم می گیرد همراه با سرخپوستان بماند. او متوجه می شود که خانه ای در شهر به ارث برده است. او به شهر می رود و تصمیم می گیرد خانه را با یک گله معاوضه کند و...

»هومر« (داگلاس) گله‏دار پیر در اداره‏ى امور مزرعه ‏ى خود دچار مشکل است و »هاد« (نیومن)، پسر بى‏بند و بارش، به جاى کمک به او به دنبال نوش خوارى و زنان است.