یک نویسنده به محل زندگی کودکی اش برمی‌گردد و با قلدری که زندگی اش را نابود کرده است مواجه می‌شود. این بار این شخص قلدر می‌خواهد با آزار دادن و شکنجه کردنش گذشته دردناکش را زنده کند.

دختر نوجوانی که به همراه پدر مطلقه خود در تعطیلات هستند، سعی می کند با گفتن اینکه با پدرش رابطه دارد دوستی برای خود پیدا کند...

«دیو کاویک» (کلاین) که یک آژانس کوچک کاریابی را می گرداند، شباهت غریبی به رئیس جمهور ایالت متحد دارد و هر از گاه در جشن های خیریه ی محلی، برای خنده، ادای او را در می آورد. وقتی «رئیس جمهور بیل میچل» (کلاین) سکته می کند، از «دیو» خواسته می شود که نقش او را بازی کند...

لیروی که یک استاد جوان است با داشتن مدالی که متعلق به استاد هنرهای رزمی بروس لی بوده است، برای رسیدن به آخرین مرحله تکامل در هنرهای رزمی و یافتن بزرگترین استاد مکاتب رزم، پا به آمریکا می گذارد...

رومی ها یک سلسله موسیقی کانتری ایجاد کرده اند، اما زمانی که سلطنت آنها به عنوان خانواده سلطنتی کانتری به خطر می افتد، نیکولت برای محافظت از میراث خانواده اش دست از کار نمی کشد.

داستان این سریال کمدی درباره دختر جوانی به نام "امی" هستش که موقع دکتر رفتن با یه زن خل و چل و رنگارنگ پوشیده آشنا می شه که ادعاش میشه که فرشته نگهبان اونه.امی این مسئله رو باور نمی کنه ولی رفته رفته پیش بینی های آلیسون (فرشته نگهبان) همشون درست از آب در میاند و امی رو نگران می کنه. آلیسون سعی میکنه تا می تونه امی رو راهنمایی کنه تا راه درست رو در زندگی انتخاب کنه ولی تصمیم آخر رو باید امی بگیره. امی از داشتن این رابطه زیاد خوشحال نیست ولی شاید این مسئله عجیب اون چیزیه که امی تو زندگیش لازم داره و چه بسا آلیسون واقعا فرشته نگهبانش باشه. آیا واقعا آلیسون فرشته نگهبانه؟

سریال درباره یک دانشکده است که در آن مجموعه ای از قتل های پشت سر هم اتفاق افتاده و داستان سریال بر گرفته از یک داستان واقعی میباشد که 20 سال پیش در یه دانشکده رخ داده است.

شاهزاده گالاوانت در تلاش است تا از پادشاهی که عشق واقعی او را ازش گرفته است، انتقام بگیرد...

داستان سریال درباره یک گروه از دوست های صمیمیه که وقتی زوجی که همه گروه رو دور هم جمع کردن (الکس و دیو) از هم جدا میشند کل گروه به هم میریزه و هر کدوم می‌مونند که کدوم طرف رو انتخاب کنند. تمرکز اصلی داستان سریال بر روی دوستی های مدرنه که به شکل کمدی وخنده‌ دار بیان میشه...

Michael Holt جراحی خوب هست که زندگیش واسه همیشه دگرگون میشه بعد از اینکه زن سابقش که حالا مرده رو میبینه و زنش سعی میکنه بهش معنای واقعی زندگی را بیاموزه. اون داره زندگی عادیش رو میکنه تا اینکه زن سابقش که فوت کرده به نام آنا به طرز شگفت آوری شروع به برقراری ارتباط با مایکل رو میکنه (آنا هم دکتذی آرمانگرا بوده که در کلینیکی آزاد کار میکرده). خواهر خل مایکل که مادری تنها برای پسر نوجوانش Milo میباشد متوجه میشه که آنا به زندگی برادرش بازگشته ,البته به صورت توهم, چون رفتار مایکل تغییر کرده و همیشه مایکل با آنا بهتر بوده. کنجکاوترین فرد در مورد تغییر رفتار مایکل دستیارش Rita هست,که از مایکا میخواد تا به کلینیکش بیاد تا بتونن اونجا رو سر پا نگه دارن,مایکل اونجا شخصی به نام Autumn رو میبینه که به صورت داوطلبانه داره به ریتا کمک میکنه و ...