نیویورک . « ج . ج . هانسکر » ( لنکستر ) ، روزنامه نگار معتبر و سرشناس ، که از رابطه‏ ى خواهرش ، « سوزان » ( هریسن ) با « استیو » ( میلنر ) ، نوازنده‏ ى جوان و معصوم کلوب‏ هاى شبانه راضى نیست ، یکى از پادوهاى مطبوعاتى به نام « سیدنى » ( کورتیس ) را مجبور مى ‏کند تا براى « استیو » پاپوش درست کند ...

آموزگار سر به زیر و سر به راهى به نام « اد ایورى » ( میسن ) براى تأمین معاش خانواده ‏اش دچار مشکلاتى است . او براى تسکین دردهایش از قرص کورتیزون استفاده مى ‏کند و بى ‏آن که متوجه باشد به مصرف این قرص معتاد مى ‏شود ...

"می دویل" که یه زن بدبینِ به زادگاهش برمیگرده. برادرش "جویی" میترسه که عشقش "پگی" که کارگر کنسروسازی‌ـه، شبیه به اون بشه. "می" با جری ازدواج میکنه وصاحب یه بچه میشن. اون خوشحاله اما خیلی بی‌قراره. و مجذوب دوست "جری" به اسم "ارل" شده...

یک نوازنده کلاسیک از محله های فقیر نشین به دلیل عشقش به یک فرد اجتماعی ثروتمند و روان رنجور منحرف می شود...

« آلیسشا هیوبرمن » ( برگمن ) دختر یک جاسوس نازى دستگیر و محکوم شده ، به « دولین » ( گرانت ) ، مأمور مخفى امریکایى دل مى ‏بازد . « دولین » ، « آلیشا » را به کمک مى ‏طلبد و او هم مى ‏پذیرد تا نقش عنصر نفوذى در تشکیلات دشمن را بازى کند و با « الکساندر سباستیان » ( رینز ) مأمور نازى رابطه برقرار کند ...

جورج یک آهنگساز است که قصد دارد رابطه اش را با یک خواننده بهبود ببخشد و ....

وقتی یه دوره گرد به زادگاهش بازمیگردد تا به مادر بیمارش کمک کند تا فروشگاه خود را بگرداند هر دو وسوسه میشوند تا به دنیای جرم و خلاف بازگردند ...

در میان هرج و مرج چین،یک سرباز مزدور آمریکایی با یک جنگ سالار بی رحم روبرو می شود و...

"فرانک الگین" بازیگر و خواننده ای که در کارa موفقیتی حاصل نکرده بعد از پیشنهاد "برنی داد" کارگردان برای بازی در فیلم موزیکالش فرصتی برای مطرح کردن خود بدست می آورد.ولی "فرانک" که بسیار متزلزل بوده و به الکل روی آورده است حتی از کوچکترین مسئولیتهای خود شانه خالی کرده و آنها را به عهده همسرش "جورجی" می گذراد...