"گانز داناوان" دوست دارد وقت خود را صرف عیاشی و خوشگذرانی با دوستان خود کند اما ...

ارتش آمریکا از طرف اقوام زندانیان سفید پوست "کومانچیها" ، تحت فشار است تا آنها را آزاد سازد . یک مارشال فاسد، "گوتری مک کیب" ، توسط یکی از گروهبانان ارتش متقاعد می شود تا در مذاکره با آنها به او کمک کند . اما فقط دو اسیر آزاد می شود و ...

در مرز شمال غربی هند مستعمره در سال 1905. یک افسر ارتش بریتانیا، کاپیتان اسکات برای نجات یک شاهزاده هندی پنج ساله و فرماندار آمریکایی او، کاترین وایات از مرگ حتمی به دست قبیله شورشی فرستاده می شود.

یک سیاستمدار سالخورده در تلاش است برای آخرین بار در دورانی که تلویزیون نقش زیادی در بازی های سیاسی ایفا می کند، به عنوان شهردار یکی از شهرهای آمریکا انتخاب شود...

سرخ پوستان کومانچى حمله ‏ور مى ‏شوند و بیش‏تر اعضاى خانواده‏ ى « آرون ادواردز » ( کوى ) را به قتل مى ‏رسانند . پس از چندى « ایتان ادواردز » ( وین ) به اتفاق « مارتین پولى » ( هانتر ) ، پسر جوانى که « ایتان » سالها پیش از چنگ سرخ‏پوست‏ها نجات داده ، سرسختانه به جست و جو براى یافتن دختر کوچک‏تر خانواده « دبى » ، ادامه مى ‏دهند.

"آقای رابرتز" بر روی یک کشتی باری آمریکایی که در دوران جنگ جهانی دوم در اقیانوس آرام فعالیت دارد کار می کند.او هر کاری از دستش بر می آید تا کشتی را ترک کرده و به میدان نبرد وارد شود.اما کاپیتان کشتی کمی زورگو بوده و قصد ندارد درخواست انتقال او را امضا کند و...

دو برادر که از ارتش کنفدراسیون اخراج شده‌اند به یک تاجر می‌پیوندند تا با گاو از تگزاس به مونتانا بروند و در آنجا با جیهاوکرها، سیوکس‌های عصبانی، زمین‌های ناهموار و هوای بد برخورد می‌کنند.

« شان تورنتن » ( وین ) مشت‏زن امریکایى ایرلندى تبار به دهکده‏ ى زادگاهش در ایرلند باز مى ‏گردد تا گذشته‏ اش را ( مرگ رقیبش بر اثر ضربات او ، در یک مسابقه ) فراموش کند . او خیلى زود با « مرى کیت » ( اوهارا ) ازدواج مى ‏کند ، اما طبق سنت ، ازدواج این دختر تا پیش از دریافت جهیزیه ‏اش که برادرش ( مک لاگلن ) از دادن آن امتناع مى ‏کند رسمیت نمى ‏یابد ...

در حالیکه مهاجران مورمون به سمت سرزمین موعود در کنار رود "سن خوان" در یوتا حرکت می کنند،آنها "تراویس بلو" و "سندی" دو تاجر اسب را به برای هدایت واگن استخدام می کنند.آنها باید به منطقه ای ناشناخته وارد شده و با مشکلات زیادی روبرو شوند و...

وقتی "کاستر" و ارتش سواره نظام توسط سرخپوستان از بین می روند، همه انتظار شرایطی به مراتب بدتر را می کشند. "کاپیتان ناتان بریتلز" (وین) دستور گشت زنی در آن منطقه را دریافت کرده و مامور می گردد تا "آبی آلشرد" (ناتویک) همسر یکی از فرماندهان و برادر زاده اش را برای حفظ امنیت آن ها همراهی کند و ...