چندین نسل از زنان در روز مادر دور یکدیگر جمع میشوند اما اوضاع آنطور که برنامه ریزی شده بود پیش نمیرود ...

این فیلم داستان دو پسر معمولی در یک شهر کوچک است که یک ماجراجویی فوق العاده را شروع می کنند. این یک داستان در مورد بازگشت به خانه است. کاری که همه افراد، در همه جا آرزوی ذاتی برای انجام آن دارند.

ریزو (گارسیا) پدر یک خانواده چهار نفری است که از همسرش و یک پسر و دختر جوان تشکیل شده است. اعضای خانواده هر کدام برای خود رازی دارند. یک روز ریزو که نگهبان زندان است متهمی را برای تکمیل پروژه ناتمام حمام به منزل می آورد. حال اینکه متهم پسر ناخواسته وی است که سالها قبل با مادرش ارتباط داشته و سپس آنها را رها کرده بوده است. آشنایی این فرزند جدید با خانواده باعث می شود که او به رازهای جدیدی پی ببرد...

فیلم در مورد اولین و آخرین باری است که «چارلی بلو»(جسی بردفورد) عاشق میشود . رابطهۀ بین او و «جردن»(الیشا کاتربرت) چندان موفق نمیباشد و انگار نیرویی میان این دو است که اجازه نمیدهد رابطهۀ آنها به نتیجه برسد...

در سال های 1987 و 1988، به مدت 21 ماه، بیست تن از اعضای خانواده ی مافیایی «لوکزه» اهل نیوجرزی به جرم 76 فقره خلاف محاکمه شدند. متهم اصلی در این محاکمه ی طولانی، «جاکومو دی نورشیو» (دیزل) بود که دفاع از خودش را به عهده گرفت...

براندون (متیو مک کنکاگی) از بچگی عاشق فوتبال آمریکایی است. او در این رشته تبدیل به یک ورزشکار تمام عیار میشود، ولی در یکی از مسابقات مصدومیت شدیدی سراغش می آید و مجبور به ترک ورزش مورد علاقه خود برای همیشه میگردد. براندون از روی عشقی که به فوتبال دارد ترجیح میدهد شغلی مرتبط با فوتبال برای خود برگزیند و از این رو تصمیم میگرد که در بنگاه شرط بندی مشغول به کار شود. از آنجا که او خود یک ورزشکار تمام عیار بوده است بیشتر پیش بینی هایش درست از آب در می آید تا جایی که نظر والتر (آل پاچینو) رئیس یکی از بزرگترین بنگاههای شرط بندی را در نیویورک به خود جلب میکند و آینده جدیدی را رو در روی خود می بیند…

داستان با سه کودک و یک اسب آغاز میشود، دودلی قصد دارد در آینده یک افسر سلطنتی بشود نل میخواهد دنیا را ببیند و اسنیدلی میخواهد آدم بده باشد و به دور دنیا سفر کند ...

برداشت پیچیده ای از "کلاه قرمزی کوچک" ، با یک بزهکار نوجوان نوجوان در حال فرار از یک مددکار اجتماعی که به خانه مادربزرگش سفر می کرد و توسط یک قاتل زنجیره ای جذاب ، اما سادیست ، و یک بچه دفن دنبال می شد...

در قرن بیست و دوم ، دانشمندی اقدام به تصحیح چیزی که اجدادش ساخته اند می کند . جعبه ای که می تواند دروازه های جهنم را باز کرده و ارتشی خونخوار را آزاد کند...

بعد از مرگ همسر "منی سینگر"،دختر کوچکش "مالی"گوشه گیر می شود. برای مراقبت از "مالی" او زنی به نام "کورینا واشینگتن" را استخدام می کند.او "مالی" را از خلوت خود خارج کرده و به آنها راه جدیدی برای زندگی می آموزد...