آنتونی سوپرانو جوان در یکی از پرآشوب‌ترین دوران تاریخ نیوآرک در حال رشد و مرد شدن است، در حالی که گانگسترهای رقیب، خانواده خلافکار و قدرتمند دی‌مئو را در شهری که درگیر شورش‌های نژادی است به چالش می‌کشند. «دیکی مالتیسانتی» که در این دوران سخت گرفتار شده، می‌کوشد وظایف شخصی و حرفه‌ای‌اش را انجام دهد – مردی که آنتونی نوجوان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و او را به یکی از قدرتمندترین خلافکارانی که می‌شناسیم تبدیل می‌کند.

جادوگری بنام «بالتازار بلیک» ( نیکلاس کیج ) یک جوان ظاهرا معمولی و بی عرضه را انتخاب می کند تا از شهر نیو یورک در مقابل رقیبش، «ماکسیم هروات» ( آلفرد ملینا ) دفاع کند...

کتی دختری جوان است که در حال بهبود روابط با پدرش است و از او اسبی برای خود میخواهد ....

اوایل دهه ی 1950، اوج دوره ی قدرت کمیته ی بررسی فعالیت های ضد امریکایی «سناتور مکارتی». استاد تاریخ هنر، «کاترین واتسن» (رابرتس) از کالیفرنیا به دانشکده ی ولزلی در نیوانگلند می رود. اما خیلی زود متوجه می شود که برخلاف انتظارش، آن بنیاد دانشگاهی معتبر در محافظه کاری غوطه ور است و یک انگشتر نامزدی به انگشت دختری جوان، بیش از تحصیل و آموزش درست و کامل، اهمیت دارد ...

اوایل قرن بیست و یکم. سفینه ی «لیو دیویدسن» (والبرگ) در تونل زمان گم می شود و در سیاره ای سقوط می کند که در آن، میمون های ناطق و هوشمند، نوع مسلط و حاکم را تشکیل می دهند و آدم ها، یک طبقه ی برده ی شکست خورده اند .

"جد کلمبت" مردی ساده است که بعد از اینکه به نفت میرسد ، به همراه اقوام خود به بورلی هیلز نقل مکان می کند و...

یک مرد همراه خانواده به زادگاهش برمیگردد اما توسط ارواح گذشته مورد آزار قرار میگیرد ...

در آستانه بازنشستگی،"کرک" و "مک کوی" متهم به ترور صدر اعظم کلینگون می شوند.خدمه کشتی باید آنها را فراری داده و توطئه ای برای از بین بردن آخرین امید بشریت برای صلح را خنثی سازند...

تبهکاری که از دست قانون در حال فرار است،وارد خانه زوجی متاهل شده و زندگی آنها را تحت کنترل خود در می آورد...

سوپرمن برای خلع سلاح هسته ای به پا میخیزد و با آخرین مخلوق لکس لوتر یعنی مرد اتمی روبرو میشود.