موضوع فیلم در مورد روانشناس مشهوری بنام دکتر "آماندا تایلر" می باشد که در حادثه ای که در گذشته برای او رخ داده اکنون توسط یک باند خطرناک تهدید شده ...

داستان فیلم درباره زنی بنام ویلسون است که از بیماری خاصی رنج میبرد و کابوس میبیند و باید مدت زیادی را در بیمارستان بستری باشد ولی درنهایت تصمیم میگیرد که قدم به دنیای واقعی بگذارد .

در سال 2054 در واشینگتون دی سی، جان اندرتون کارآگاه پلیس در بخش پیش جنایت فعالیت می کند. این بخش که قاتلان را قبل از ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر می کند، کار خود را براساس سه عامل فراشناختی پیش آگاهی انجام می دهد که باعث می شود پیش بینی ها درباره وقایع آینده دقیق و بدون اشتباه انجام شود. وقتی اندرتون متوجه می شود که به عنوان قاتل آینده کسی که اصلا نمی شناسد معرفی شده، مجبور می شود از دست همکاران خود فرار کرده و در عین حال هویت قربانی آینده خود را مشخص کند در حالی که فقط 36 ساعت فرصت دارد...

"راف کاوینگتون" به دوست در حال مرگش قول می دهد ، که پس از رفتنش ، به همسرش در اداره دامپروری کمک کند . وقتی "راف" به مزارع دوستش می رسد ، متوجه می شود که "بارکوف"، قدرت محلی شهر ، نه تنها مزرعه ، بلکه همسر بیوه دوستش را می خواهد به دست بیاورد و به این منظور گروهی تفنگدار را نیز استخدام کرده است ...

جان لی (چو یان فت) که از طرف کسی قصد کشتن پلیسی را دارد، او را دنبال میکند و در نهایت پیدایش میکند، اما موقع کشتن او پشیمان میشود و متوجه میشود که آن پلیس را نباید به قتل برساند...

زمانی که آمریکا در حال بازسازی بعد از جنگ داخلی میباشد، مردی درحال سر و سامان دادن به زندگی اش بسر میبرد. او که یک سرباز بوده و تازه از جنگ برگشته، ناگهان خود را دوباره در میان جنگی میبیند

«جان اسمیت» (ویلیس) به گنگسترهای «دویل» (کلی) می پیوندد. اما وقتی با او درباره ی دختری به نام «فلینا» (لومبارد)، که در چنگ آنان اسیر است اختلاف پیدا می کند، به گروه «استروتزی» (آیزنبرگ)، دشمن «دویل»، ملحق می شود. «اسمیت» که به هیچ کس جز خودش وفادار نیست، «استروتزی» و «دویل» را به جان هم می اندازد، گرچه در ظاهر به هر دو گروه خدمت می کند …

یک "اسکنر" شیطانی لس آنجلس را وحشت زده می کند و تنها کسی که می تواند او را متوقف کند ممکن است سلول های عصبی برای کار نداشته باشد.

پس از طاعون مهلک ، بیشتر جمعیت جهان را می کشد ، بقیه بازماندگان به دو گروه تقسیم می شوند - یکی به رهبری یک بزرگان خیرخواه و ...

«لویی برک» (وان دام)، پلیس کانادایی، مأموریت پیدا می کند به زندانی برود و در مورد قتل تعدادی زندانی و زندانبان تحقیق کند. قابلیت های چشم گیر او در ورزش های رزمی در زندان به کمکش می آید و باعث می شود زندگی خود را نجات دهد و در آن محیط خشن، مورد احترام زندانی ها قرار بگیرد و در نهایت نیز با کمک دو زندانی دیگر موفق می شود واقعیت را درباره ی آن جنایت ها کشف کند.