این بازسازی آمریکایی از یک فیلم آلمانی در سال 1931 میباشد ، هم پلیس و هم یک جنایتکار زیرزمینی به دنبال قاتلی هستند که کودکان کوچک را طعمه خویش قرار می دهد ...

همه شرکتهای بیمه شهر از پذیرفتن "پردی" خودداری می کنند، چون او همیشه به خود یا دیگران آسیب می رساند.روزی او با "الن" دوست داشتنی و همچنین وکیلی فاسد به نام "کریوی" برخورد می کند. پردی یک مخترع است و وقتی "کریوی" در مورد اختراع جدیدش مطلع می شود، نقشه سرقت آنرا طرح ریزی می کند و...

"مایکل اوهارا" (ولز) ملوانی است که مجذوب زیبایی "خانم بنیستر" (هایورث) شده و به خدمه یک کشتی عجیب می پیوندد که درنهایت در یک نقشه قتل پیچیده گرفتار می شود ...

مردی به شهر کوچکی وارد می شود و قصدش پول در آوردن است.بعد از مدتی بیش از آنچه انتظارش را داشت بدست می آورد ...

لهستان ، سال 1939 ؛ «یوزف تورا» (بنى) بازیگر سرشناس تیاتر و همسرش ، «ماریا» (لومبارد) که در شهر ورشو مانند شمایلى ملى مورد پرستش است ، قرار است در یک نمایش ضدنازى ظاهر شوند ، ولی به دلیل اعمال سانسور این برنامه لغو و جاى خود را به اجرای نمایش « هملت » مى‏ دهد. در این بین «ماریا» تعلق خاطرى به «سوبینسکى» (استاک) ، خلبان جوانى پیدا کرده است که در زمان حمله‏ ى آلمان ها به لهستان به خدمت احضار مى‏ شود ...

سالهای ابتدایی زندگی رئیس جمهور آمریکا "آبراهام لینکلن" را به عنوان یک وکیل جوان که با بزرگترین پرونده خود روبرو است را به تصویر می کشد...

« هیت کلیف » ( اولیویر ) در خانه‏ ى خانواده‏ ى « لینتن » بزرگ مى ‏شود و به دختر « لینتن‏ها » ، « کاترین » ( اوبرون ) ، محبتى عمیق پیدا مى ‏کند. پس از فوت پدر خانواده ، اداره‏ ى امور به دست برادر بى کفایت « کاترین » مى ‏افتد. خیلى زود « هیت کلیف » که نسبت به علاقه ‏ى « کاترین » به خود دچار تردید شده خانه را ترک مى ‏کند.

"گیل" و" لانا" ازدواج کرده و مزرعه ای در موهاوک ولی راه انداری می کنند. اما جنگ داخلی آغاز شده و آنها توسط سرخپوستان تهدید می شوند و ...

« لیندا کین » ( راجرز ) ستاره‏ ى بزرگ نمایش‏هاى کمدى موزیکال است و « پتروف » ( آستر ) ، رقصنده ‏ى باله‏ ى روس. کارگزار « لیندا » براى جلوگیرى از ازدواج او ( که از نظر حرفه‏ اى زیان‏ آور است ) شایع مى ‏کند « لیندا » قبلا با « پتروف » ازدواج کرده است...

« مارگریت » ( گاربو ) ، زن خیابان‏گردى است که در محافل اشرافى مورد توجه همه قرار مى‏ گیرد. جوانى به نام « آرمان » ( تیلر ) به او دل مى ‏بندد ، اما بارونى ثروتمند سدى بر سر راه این رابطه است...