«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند...

یک کلاهبردار بهمراه دوستش و یک گنگستر ، نقشه دزدی از یک محوله مواد مخدر را میکشند، اما همه چیز طبق نقشه پیش نمیرود و...

یک آدمکُش در لاس وگاس به دنبال یک راننده تاکسی میباشد که مبلغ 1 میلیون دلار پول نقد را از ارازل دزدیده است...

حالا اگر چه بچه های «خانواده ی اوبریاکو»، «میکی» و «جولی»، حرف زدن یاد گرفته اند اما پدر و مادرشان، «مالی» و «جیمز» ، کلافه تر از همیشه هستند...

همه چیز برای "ادموند پری" که از آکادمی بهمراه بورس تحصیلی فارغ التحصیل شده است و می خواهد به دانشگاه استنفورد برود، خوب پیش می رود تا زمانی که او با یک افسر پلیس جلسه ای ناخوشایند دارد و زندگی او به تباهی کشیده می شود...

سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم 2 تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه،دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره،قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه.

داستان در مورد پرونده‌های وکلای مدافع شرکت حقوقی بوستون است. بابی دانل وکیل مدافع ارشد و بنیان‌گذار شرکت، علاقه به حل پرونده‌ها به صورت غیراخلاقی دارد...

یک کمدی راجع به زندگی مارتین توپر که به تازگی طلاق گرفته و با پسر نوجوان خود زندگی می‌کند و البته هنوز با همسر سابقش رابطه‌ی دوستانه دارد. او سعی می‌کند با زن‌های مختلف قرار عاشقانه بگذارد غافل از اینکه هیچ چیز از آداب روابط و قرارهای عاشقانه نمی‌داند...

بعد از اینکه همسر جان لیسی او را ترک میکند ، جان به کلوپ" یک دو یک" ملحق میشه و در گروه پشتیبان افراد طلاق گرفته و بیوه اونجا عضو میشه...

خانواده Tanner خانواده ای از سطح متوسط آرمیکاست... روزی آنها متوجه میشند که یک بازدیدکننده دارند! او کوچک پشمالو و خلاق است و از سیاره ای بنام Melmac آمده است. آنها نمیدانند باید چه بکنند اما اسم او را ALF که مخفف Alien Life Form است میگذارند... اما همانقدر که ALF دلش برای خانه اش تنگ میشود حس میکند که ناگفته هایی برای زمینیان دارد...