آوریل 1940. چشم جهان به نارویک، شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتلر است. از طریق دو ماه جنگ شدید زمستانی، هیتلر اولین شکست خود را متحمل شد.

در سال 1206 در نروژ، جنگ داخلی بوجود آمد. پسرلچه‌ی نامشروع پادشاه، هاکون هاکنسن، که نیمی از کشور مرگش را میخواستند،مخفیانه توسط دو نفر محافظت میشد. که این ماجرا جریان تاریخ این کشور را تغییر داد.

خلبان های المانی و انگلیس به یکدیگر شلیک کرده و سقوط میکنند . و خودشان را در یک کابین مشترک پیدا میکنند که برای زنده ماندن در بیابانهای نروژ باید با هم همکاری کنند …

کیت لوید ( مری الیزابت وینستید ) باستان شناسی است که به منظور کشف ناشناخته های طبیعت ، به یک گروه از دانشمندان نروژی می پیوندد. در یکی از سفرهای این the thing گروه به منطقه قطب جنوب، آنها با بقایای یک جسد فضایی روبرو می شوند که در یخ وجود دارد...

پس از اشغال نروژ توسط آلمان نازی، جوانی به نام «ماکس مانوس» با دوستان هم دانشگاهی اش تصمیم میگیرند بر علیه آلمان ها شورش کنند...

گروهی شورشی اهل چچن چند نفر را به گروگان میگیرند و درخواست دارند که تصویرشان را زنده برای دنیا پخش کنند ...

در یک شهر کوچک دورافتاده نروژ زندگی می‌کنند: یک کلانتر فاسد، یک چوپان الکلی، یک غرفه‌فروش عاشق طبیعت، یک کشیش متنفر از خدا و یک دلال عزادار.

یک سریال نروژی درباره یک زن و مرد که بطور اسرار آمیزی در شهر اسلو ظاهر میشوند , آنها نیز مثل افراد دیگری که از گذشته به آینده سفر کردند تا برای خود پناهگاه امنی پیدا کنند .

داستانی بر اساس کتاب ویلهلم موبرگ که چند نفر را در حال مهاجرت از سوئد به ایالات متحده در سال 1840 - اوایل 1850 به تصویر می کشد.