دیدار دوباره سه دوست، در میان تانگو، رقص، موسیقی و فرصت سفری که آنها را مانند روزهای خوش گذشته راهی کشور می کند.

این فیلم درام هیپنوتیزم کننده‌ی بنجامین نایشتات، که داستان آن در اواسط دهه‌ی هفتاد در آرژانتین اتفاق می‌افتد، داستان وکیلی را دنبال می‌کند که تصویر عالی زندگی‌اش شروع به از هم باز شدن می‌کند زمانی که یک کارآگاه خصوصی به شهر ظاهرا ساکت او می‌آید و شروع به پرسیدن سوالاتی می‌کند....

جولیتا زن میالنسالی است که در مادرید با دوستش لورنزو زندگی میکند. جولیتا دختری بنام آنتیا دارد که 12 ساله است از پیش او رفته است. جولیتا و لورنزو تصمیم دارند برای تفریح به پرتغال بروند، اما بعد از برخورد با بهترین دوستش و شنیدن خبرهایی در مورد متاهل شدن او، جولیتا تصمیم میگیرد سفر را کنسل کرده و...

نابرابری، بی عدالتی و درخواستهای دنیا ما برای خیلیها استرس و افسردگی به همراه دارد. در این میان برخی از آنها دست به کارهای عجیبی می زنند. فیلم داستان این انسانهاست. انسانهایی که در برابر رویایی با حقیقت آسیب پذیر بوده و ناگهان دست به کارهایی غیر قابل پیشبینی می زنند...

«آلیسیا» (واتلینگ) و «لیدیا» (فلورس) به حالت اغما فرو رفته اند؛ یکی بر اثر حادثه ی رانندگی و دیگری در جریان مسابقه ی گاوبازی. در حالی که «بنیگنو» (کامارا) دل باخته ی «آلیسیا» ست و «مارکو»(گراندینتی)دل باخته ی «لیدیا». خیلی زود «بنیگنو»و «مارکو» با هم دوست می شوند و پی می برند که در واقع، عشق و علاقه شان به زنانی که نمی توانند پاسخ گوی عشق شان باشند، آن دو را به هم نزدیک کرده است...

سرنوشت گاه تقریباً سورئال و همیشه مهم جسد اوا پرون پس از مرگ او در سال 1952 در حالی که چندین دهه در انتظار دفن بود.

داستان یک قاضی به نام کندلا که به ال هیرو، دورافتاده ترین جزایر قناری منتقل می شود.

هر یک از اعضای این خانواده سعی می کند تا مراقبت از مادر پیر خود را بر دوش دیگری بیندازد.