این داستان‌ها از یک مرد پرورش دهنده زنبورها شروع می‌شود که به طور تصادفی همسرش را به قتل می‌رساند و سپس با عصبیت جسد او را در زیر باغچه‌ی سبزی‌هایش دفن می‌کند. داستان به یک کودک زاده شده با یک تشنگی بی‌پایان و به تدریج غیرانسانی می‌پردازد، و همچنین به یک کارآگاه که با مشکلات و مسائل مختلفی در حال مبارزه است.

در حالی که سالها در سیستم مهاجرت ایرلند گرفتار شده است، آیشا اوگای یک دوستی نزدیک با زندانی سابق را به شدت توسعه می دهد.

یک درام هنری با مفهوم بالا درباره پسری که معتقد است یک گرگ است...

پس از شلیک به یک سارق 16 ساله که در سال 1999 وارد خانه مزرعه اش شد ، یک درام کلمه ای با محوریت کشاورز 3 روزه تونی مارتین مورد بازجویی قرار گرفت. داستانی که ملت را از هم جدا کرد. این دفاع شخصی بود یا قتل؟

یک کشاورز میانسال ایرلندی که هنوز با مادر خود زندگی می کند ، هنگامی که به شکل مرموزی مادرش کشته می شود ، تصمیم می گیرد تا انتقام سختی از باعث و بانی این اتفاق بگیرد و…

یک نگهبان امنیتی و یک نویسنده برنامه های تلوزیونی در یکی از مغازهای معروف شهر می خواهند از صاحب آنجا اخاذی کنند، ...

یک سریال درام دو بخشی که سرقت قطار بزرگ از 8 اوت 1963 را به تصویر می کشد ، ابتدا از نظر سارقین و سپس از دید پلیس که برای شناسایی مجرمین وارد عمل شده اند ...

داستان فیلم، داستان فرد اول سازمان بریتانیا به نام “کنترل” است که با یک اسم رمز به نام “سیرک” شناخته می شود. او یکی از جاسوسان ماهرش به نام ” جیم پردیوکس” را برای ماموریتی می فرستد. جیم مامور است تا ژنرالی مجارستانی که به نظر عنصری تهدید کننده است را تفتیش کند...

تی یک افسر پلیس آمریکایی است که به تازگی به عنوان سفیر صلح برای اعزام به کشور جنگ زده بوسنی انتخاب شده است تا بتواند با گزارشات خود از فاجعه جنگ در این منطقه، جلوی ویرانی هرچه بیشتر این کشور را بگیرد. اما او در این کشور نه تنها کمکی از جانب گروه های مختلف دریافت نمی کند، بلکه به زودی پی می برد که دست هایی در پشت جنگ بوسنی وجود دارد که در حال ایجاد فساد در این کشور هستند و ... این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است...

«گرسنگی» ماجرای اعتصاب غذای بابی ساندز، عضو ارتش موقت جمهوری ایرلند است که در سال 1981 و در اعتراض به لغو قانون تمایز زندانیان سیاسی توسط دولت وقت بریتانیا صورت گرفت. «گرسنگی» شش هفته آخر زندگی باب را در زندان مِیز به تصویر کشیده است...