یک روح شیطانی نفرین شده سعی دارد خود را وارد دنیا کند و آنرا نابود کند .

یک تفنگدار تگزاسی ، باید یک تبهکار را دستگیر کند و او را برگرداند ، درحالی که باید با آپاچی های وحشی و جایزه بگیر های حریص در راه برگشت ، مقابله کند ...

ریو براوو، شهرى مرزى و کوچک در تکزاس، » کلانتر جان ت. چنس « ( وین )، » جو بردت « ( ایکینز )، برادر سلطان گله‏ دارى منطقه را به اتهام قتل مردى بى‏ گناه دستگیر مى ‏کند. گله ‏دار بزرگ، » نیتان بردت « ( راسل ) نیز مى‏ کوشد تا با کمک هفت تیرکش‏ هایش » جو « را آزاد کند...

بهار سال 1863. ژنرال » گرانت « ( جونز ) ناموفق در تصرف شهر ویکسبرگ، واحدى از سواره‏نظام را تحت رهبرى » سرهنگ مارلو « ( وین ) به قرارگاه نیوتن در میسیسیپى واقع در قلب نیروهاى جنوبى گسیل مى ‏دارد تا خطوط تأمین تدارکات دشمن را قطع کنند.

داستان فیلم در مورد موزدوری می باشد که بیشتر قدرت اقتصادی یک شهر را دارد و . . . .

در این فیلم زندگینامه "فرانک وید" خلبان نیروی دریایی که بعدها تبدیل به یک نویسنده شد نمایش داده می شود ...

جیم اسلاتر به دنبال یک بازمانده ازکمینگاه آپاچی می باشد که در آن پدرش فوت کرده ...

کلانتری سابق خودش را در مرگ همسرش که در جریان سرقتی کشته شده مقصر می داند.او با خود عهد میکند هفت مردی را که مسئول این اتفاق میباشند پیدا کرده و به قتل برساند...

سخت پوستان عظیم الجثه ای از یک معدن الماس مراقبت میکنند…

عکاس خبرى ماجراجویى به نام « جفریز » ( استوارت ) که به دلیل شکستگى پایش خانه‏ نشین شده ، متوجه مى‏ شود که یکى از همسایه‏ ها ( بر ) همسرش را کشته است ، اما او نمى ‏تواند این ماجرا را به کسى بقبولاند ...