بازیگر مشهور سینما (پیتر اوتول) ادعا می کند که کتابی نوشته. در نتیجه نویسنده واقعی کتاب که از قضا نویسنده ی شناخته شده ی نیست، برای انتقام جویی سعی دارد او را بکشد اما او به طور تصادفی کشته شده و...

"آنجلا بیکر" تحت سالهای درمان و عمل جراحی قرار گرفته است و در نهایت برای کار به آخرین مکانی که میتوانسته رفته ،کمپ رولینگ هیل.او روش خاصی برای اداره کردن کمپ دارد و راهی خطرناک برای مطمئن شدن از نبود کسانی که قانون را رعایت نمی کنند در سال دیگر دارد...

«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتی روسیه، با کمک «جیمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده می شود تا اطلاعاتی را درباره ی عملکرد «ژنرال پوشکین» (ریس دیویز) از دیگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد...

کارخانه داری به نام «ماکس زورین» (واکن) قصد دارد تا با جاری ساختن آب دریا در گسل سن آندریاس و ایجاد زلزله، زمینه ی نابودی سیلیکان ولی کالیفرنیا را فراهم سازد. «جیمز باند» (مور) مأموریتش جلوگیری از اقدامات «زورین» است ...

یک نظامی شورشی و نیمه دیوانه ی روسی به نام «ژنرال اورلوف» (برکوف) که نقشه ی آغاز جنگ جهانی سوم را در سر می پروراند، هدفش منفجر کردن بمبی اتمی در یک پایگاه هوایی آمریکا در آلمان غربی و زمینه سازی برای آغاز جنگ است. «جیمز باند» (مور) نیز برای خنثی ساختن این توطئه وارد عمل می شود...

در جریان غرق شدن یک کشتی انگلیسی بر اثر برخورد با مین در سواحل یونان، دستگاهی سری که تنها وسیله ی مخابره ی فرمان «آتش» به زیردریایی های مجهز به موشک های دوربرد نیروی دریایی انگلستان است، مفقود می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن دستگاه، درگیر رقابتی سخت با جاسوسان روسی می شود...

یک سفینه ی فضایی هنگام پرواز آزمایشی ربوده می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن ردی از سفینه، متوجه یک مرکز تحقیقات فضایی می شود در می یابد که این مرکز در اصل پوششی برای اعمال خلاف نابغه ی خبیثی به نام «هوگو دراکس» (لونسدال) است...

ازرا لیبرمان» (اولیویر)، که زندگی اش را وقف شناسایی جنایتکاران جنگی نازی و به دادگاه کشاندن آنان کرده، به کمک «بری کولر» (گاتنبرگ)، یکی از جوانان مخالف نئونازی ها، متوجه حضور «دکتر یوزف منگله» (پک) - معروف به فرشته ی مرگ - جراح نابغه - دیوانه ی نازی در امریکای لاتین می شود...

«جیمز باند» (مور) و یک جاسوس روسی «سرگرد آنیا آماسووا» (باخ)، برای مقابله با نقشه های «کارل استرومبرگ» (یورگنس)، روان پریش که قصد نابودی جهان را دارد، هم راه می شوند. «استرومبرگ» دستیار دو متر و بیست سانتیمتری دندان فولادی اش، «کوسه» (کیل) را به مصاف «باند» می فرستد...

یک مامور ضد تروریستی باید یک کهنه سرباز جنگ ویتنام را که قصد حمله ای تروریستی دارد را متوقف سازد...