“استفان نیل” به تازگی از زندان پناهندگان در طول جنگ جهانی دوم در انگلیس ازاد شده و به طور اتفاقی از یک نقشه نازی ها خبردار میشود و سعی میکند آن را متوقف کند…

« راستى پارکر » ( هیورث ) عضو گروه دختران رقصنده در کاباره ‏اى در بروکلین ، ناگهان به عنوان مدل عکس روى جلد مجله‏اى معتبر برگزیده مى ‏شود و پیشنهادهاى حرفه‏اى خیلى زود باعث اخلال در رابطه ‏ى عاطفى او با « دنى مگوایر » ( کلى ) ، هم‏ رقصش ، مى‏ شود.

گاوچرانی به نام "دن سامرز" و یکی از غولهای نفتی، "جیم گاردنر" برای بدست آوردن زمینی نفت خیز در منطقه سرخپوستان و علاقه زنی زیبا با هم رقابت می کنند...

"شارلوت" دختریست که یک زندگی خسته کننده با پدر، مادر و خواهر کوچکترش دارد. وی منتظر یک چالش است و دقیقاً می داند آن چیست. دیدار با "دایی چارلی" (کاتن) برادر کوچکتر مادرش که همواره در حال سفر است ...

یک جوان عیاش برای تحصیل به کالجی در غرب آمریکا فرستاده میشود و در آنجا ترتیب یک نمایش را می دهد ....

داستان یک دختر فقیر که عاشق یک جوان ثروتمند می شود. پسر ثروتمند او را به جشن تولدش دعوت می‌کند، اما دخترک لباس مناسبی برای پوشیدن ندارد، بنابراین خانواده و دوستانش دور هم جمع می‌شوند تا برای او لباس مناسبی تهیه کنند.

« جرج م. کوهن » ( کاگنى ) که یک عمر خود را وقف آواز و رقص و نمایش‏ هاى موزیکال کرده ، پیش از آن‏که مدال افتخار کنگره را دریافت کند در دفتر رئیس ‏جمهور امریکا ، زندگى‏ اش را مرور مى‏ کند …

“تامی ویلیامز” و “پنی‌موریس” با تمام اختلاف‌ها و آزردگی‌های اولیه، سرانجام نمایش پرشکوه و موفقیت‌آمیزی را برای کمک به بچه‌های بی‌خانمان روی صحنه می‌برند…