در جهانی که همه موجودات آن مکانیکی هستند ، رباتی به نام Rodney Copperbottom وجود دارد که یک نابغه به حساب می آید .Rodney دو آرزو دارد که دوست دارد به آنها دست پیدا کند . اولین آرزوی او تغییر دنیا و ایجاد محل بهتر برای رباتهاست . و دومین آروزی او ملاقات با معبودش ، مخترع بزرگ Bigweld است

«بن» (فالن)، معلم دبیرستان، با «لینزی» (باریمور) که کسب و کار موفقی هم دارد، آشنا می شود. «بن» و «لینزی» در ظاهر وجه مشترکی ندارند، ولی به هرحال با هم جور می شوند و رابطه ی عاطفی عمیقی بین شان به وجود می آید. اما از شر و شور رابطه شان که کاسته می شود، «لینزی» تازه پی می برد که عشق واقعی زندگی «بن» چیست: تیم بیس بال ردساکس بوستن.

«نووالی نیشن» هفده ساله، که از دوستش «نووالی جک» باردار است، از خانه فرار می کند و هم راه با «ویلی» از زادگاهش به سمت ایالت پررزق و برق کالیفرنیا می رود...

کانال «ترو تی وی» تلویزیونی کابلی برای فرار از ورشکستگی تصمیم می گیرد بیست و چهار ساعت از زندگی یک آدم معمولی را به روی آنتن بفرستد. سرانجام پس از جست و جو و امتحان بسیار، آدم کم هوشی به نام «اد پکورنی» (مکانگی) که به کار فروشندگی در یک فروشگاه نوارهای ویدئویی مشغول است، انتخاب می شود...

داستان مردی می باشد که هرگز زمان کافی را برای کارهای شخصی و زندگی اش صرف نکرده و اکنون فرصتی پیش می آید که می خواهد رسیدگی های لازم را انجام دهد ...

"اندی" و "لیز" در دههٔ چهل زندگی خود خیال ازدواج دارند. اما مدتی قبل از اجرای مراسم در حالیکه همراه با دوستان خود برای شام در رستورانی جمع شده بودند دوستانشان حکایتی را به عنوان حکایتی اخلاقی و هشدار دهنده تعریف میکنند و ...

"جو" یک پیرمرد میلیونر میباشد و به همین خاطر اعضای خانواده اش تلاش می کنند تا به او نزدیک شوند، چون همه آنها طالب بخشی از امپراتوری او هستند. اما متاسفانه "جو" آنقدر هم که خانواده او فکر می کنند احمق نیست و او متوجه میشود که اگر خانواده اش با او خوش رفتاری می کنند، تنها بخاطر پول است و...

میچ رابینز، صاحب یک ایستگاه رادیوئی میباشد که مدت‌هاست درباره ̎کرلی، رئیس کاروان وسترن، کابوسی می‌بیند،او قصد دارد چهلمین سالگرد تولدش را در منزل با همسرش جشن بگیرد. ولی برادرش، گلن و دوستش، فیل سرزده مزاحم می‌شوند. او در کلاه کرلی، نقشه‌ای می‌یابد که ظاهراً نقشهٔ یک گنج در وسط بیابان‌هاست...

با وقفه ای که جنگ جهانی دوم در مسابقات لیگ بیس بال مردان آمریکا ایجاد می کند، لیگ جدیدی برای رقابت تیم های زنانه تشکیل می شود. در این بین «داتی» (دیویس) و خواهرش، «کیت» (پتی)، و «می» فریبنده (مادونا) به این ورزش مردانه روی می آورند. «جیمی» (هنکس)، مربی دائم الخمر نیز مربی گری آنان را به عهده می گیرد...

«میچ رابینز» (کریستال)، «اد فوریلو» (کربی) و «فیل برکوییست» (استرن) که همیشه تعطیلات سالانه شان را با هم می گذرانند، امسال تصمیم گرفته اند سوار بر اسب همراه با عده ای توریست دیگر و به راهنمایی «کرلی» (پالانس)، «جف» (سیکور) و «تی. آر.» (هالو)، گاوچرانان غیرقابل اعتماد، با یک گله از نیومکزیکو به کلرادو بروند.