«اتم‌های کالیفرنیا» که در زیرزمین لیگ ملی فوتبال دست و پا می‌زنند، به جدیدترین عضو تیم خوش‌آمد می‌گویند - قاطری که می‌تواند با دقتی مهلک به توپی 100 یاردی ضربه بزند.

یک کارگردان سینما ، به همراه دوستان عجیب خود در تلاش است تا اولین فیلم صامت چهل سال اخیر را تولید کنند...

یک خودروی فولکس که قدرت تفکر دارد به زنی سالخورده کمک می کند تا از خانه خود در مقابل تخریب شدن محافظت کند...

یک جراج مغز و اعصاب جوان قلعه ی پدر بزرگ مشهورش دکتر" ویکتور فرانکشتین" را به ارث میبرد . او در قلعه با گوژپشت با نمکی به نام "ایگور" و دستیار آزمایشگاهِ زیبایی به نام "آیگنا" و نگهبان پیری آشنا میشود . او تصور میکند آن ها فقط کارهای بیهورده با پدربزگش انجام میدادند اما وقتی کتابی را پیدا میکند همه چیز تغییر میکند...

یک زندانی محکوم به حبس ابد به نام «هانری شاری یر»، معروف به «پاپیون» (مکویین)، در کشتی حامل زندانیان که آنان را به طرف جزیره ی گویان فرانسه می برد، با زندانی پولداری به نام «لویی دگا» (هافمن) آشنا می شود. «پاپیون» بارها اقدام به فرار می کند…

یک مربی ناموفق به آفریقا سفر می کند، مکانی که بزرگترین ورزشکار دنیا را کشف می کند، سفید پوستی که مانند "تارزان" بزرگ شده است. مربی او را به آمریکا باز می گرداند تا در مسابقات شرکت کند و...

چارلی که یک مرد عادی خانواده میباشد از طرف یک فرشته متوجه میشود که وقتش فرار رسیده و بزودی میمیرد و سعی دارد تا روش زندگیش را تغییر دهد و شوهر و پدر بهتری باشد

در دورانی که آمریکا به شدت دچار رکود اقتصادی شده بود، سراسر مملکت مملو از افراد بیخانمان بود. به این دسته افراد "هوبو" می گفتند که شخصی مردم آزار به نام (شاک) مدیر خطوط راه آهن، از آن ها به شدت بیزار بوده و قسم خورده بود هرگز اجازه ندهد بیخانمانی مجّانی سوار قطار شود...

دانشمندی که در محفظه‌ی توقف حیافت نگهداری شده است پس از بیدار شدن خودش را در جامعه‌ای اولیه در آینده می‌بیند.

گروه های (جسی جیمز) و (کول یانگر) به هم ملحق شده اند تا به بانکی که در منطقه (نورث فیلد مینه سوتا) واقع شده است دستبرد بزنند...