زن در کنار شوهر ماهیگیرش در جزیره‌ای در سواحل اقیانوس اطلس فرانسه کار می‌کند، اما وجود خوشبختی آنها با ورود یک کارآموز زیر سوال می‌رود...

نامه‌ای عاشقانه به روزنامه‌نگاران در یکی از پست‌های یک روزنامه آمریکایی در یک شهر خیالی قرن بیستم فرانسه که مجموعه‌ای از داستان‌های منتشر شده در "مجله فرنچ دیسپاچ" را زنده می‌کند...

داستان ظهور و سقوط مرد جوانی در پاریس که آرزوی نویسنده شدن داشت و روزنامه‌نگار شد...

یک بیوه که توسط یک شیاد بدنام خام شده , قصد انتقام دارد ....

افسر FSB سقوط در عشق با نماینده او، یک زن آمریکایی، که به عنوان یک معامله گر در بانک روسیه کار می کند...

پدری 40 ساله، هنوز هم درگیر زندگی بسیار پیچیده است، هنگامی که که زن و دو فرزندنش او را به مقصد نیویورک ترک میکنند نمیتواند تحمل کند که فرزندانش دور از او بزرگ میشوند و در نهایت راهی میشود …

پسر جوانی که پدرش او را در مزرعه تنها رها کرده است، آرایشگر شهر به طور اتفاقی او را میبیند و سرپرستی اورا به عهده میگیرد که ...

جورج یک کارگر ساده آمریکایی است که متوجه می شود دارای نیروی ویژه ای است که از راه آن می تواند با ارواح مردگان ارتباط برقرار کند. از همین رو او یک وب سایت راه اندازی می کند و از این راه به افرادی که قصد دارند تا با درگذشتگان خود ارتباط برقرار کنند کمک می کند. اما اوضاع کمی پیچیده می شود هنگامی که جورج با زنی از فرانسه به نام ماری و پسرکی به نام مارکوس از لندن آشنا می شود که هر یک به شکلی مرگ را از نزدیک درک کرده اند و این گونه است که هر سه نفر دچار تغییری اساسی در باور خود نسبت به مرگ و آخرت می شوند...

ماجرای بدنام ترین خلاف کار دنیای مدرن فرانسه، (ژاک مرین) ملقب به مرد هزار چهره ...

در پاریس، کلارا، روان درمانگر، و اسماعیل، معلم موسیقی، چهار سال است که عاشق یکدیگر هستند. این زوج خوشحال هستند که در انتظار اولین فرزندشان هستند و تصمیم دارند با هم زندگی کنند ولی...