داستان فیلم درباره کارآگاه معروف شرلوک میباشد که به بررسی یک سری مرگ در قلعه ای می پردازد که هر کدام از آنها با فرستادن دانه پرتقال به قربانیان پیشگویی شده اند.

آلن کوینتون نامه های عاشقانه یک سرباز دیگر را می نویسد. نتایج تراژدی بعداً، آلن با یک بیمار فراموشی زیبا آشنا می شود که از پستچی ها می ترسد...

والری ( زن میمونی ) زنده و سالم و در حال فرار است و دکتر فلچر سعی دارد او را پیدا کرده و ذات واقعی او را بازگرداند .

خواننده ‏اى به نام « آلیس » در خانه‏ اش به قتل مى ‏رسد ، اما قاتل او هرگز شناخته و دستگیر نمى ‏شود. « پولا » ( برگمن ) ، برادرزاده‏ ى مقتول ، که اکنون وارث و ساکن خانه‏ ى او شده ، با غریبه‏ اى « بوایه ) ازدواج مى ‏کند که علاقه ‏اش بیش‏تر متوجه اتاقک زیر شیروانى خانه است...

« جین ایر » ( فونتین ) ، دخترک فقیرى که در مدرسه ‏اى شبانه روزى بزرگ شده ، به عنوان معلم سرخانه به تورنفیلد ، خانه‏ ى « ادوارد راچستر » ( ولز ) ، مردى ثروتمند اما رنج‏کشیده مى ‏رود و خیلى زود میان او و « راچستر » رابطه ‏اى عاطفى شکل مى ‏گیرد...

در یک شب مه آلود گروهی از اعضای جامعه اشرافی انگلیس توسط یک هیولا ی انتقامجو مورد تهدید واقع میشوند و ...

طى جنگ جهانى دوم ، خانواده ‏اى از طبقه‏ ى متوسط انگلستان با جلوه‏ هاى مختلف جنگ رو به‏ رو مى شوند...

« لینا » ( فونتین ) ، دخترى محجوب از یک خانواده‏ ى محترم انگلیسى ، با « جانى » ( گرانت ) که شهرت چندان خوبى ندارد ازدواج مى ‏کند. پس از این که دوست و شریک « جانى » کشته مى ‏شود ، « لینا » به شوهرش مشکوک مى ‏شود...

"ویلیام همیلتون" که سالهاست همسر خود را از دست داده و تنها زندگی میکند، سفیر بریتانیا در ناپل هست. وی در ناپل با دختری به نام "اِما" آشنا میشود که از قضا این دختر با ملکه ناپل دوست میباشد. این دو با یکدیگر رابطه ای عاشقانه برقرار میکنند و همیچیز بر وفق مراد است تا اینکه مردی به نام "نلسون" پیدا میشود و سعی میکند تا نظر "اِما" را به خود جلب کند...

یک کشاورز که در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد با شیطان برای هفت سال محصول خوب معامله می‌کند. وقتی "آقای اسکرچ" برای کامل کردن معامله می‌آید،"دنیل وبستر" مردی قهرمان برای نجات کشاورز وارد عمل می‌شود...