پس از قتل وارث هتل بن نواک جونیور، پلیس تمرکز تحقیقات خود را در همسرش Narcy کرد و…

جانی یک قماربازی است و به تازگی ماموریت یافته تا یکی از تبهکاران خطرناک شهر را نابود کند اما او به اشتباه سراغ فرد دیگری می رود و ...

در یک قلعه غرق شده در زیر زمین ، پنج غریبه از خواب بیدار میشوند . آنها نه آبی دارند نه غذایی و نه هیچ راهی برای خروج ...

یک مرد بعد از اینکه می فهمد او و همسرش نمی توانند صاحب فرزند شوند، به همراه دوستانش تصمیم می گیرد چیزی را که سال ها قبل در بانک اسپرم گذاشته را بدزدد...

یک کارآگاه ، زمانی که درگیر غم از دست دادن پسرش است ، سعی میکند معمای جسد یک پسر بچه که مومیایی شده و به مدت 50 سال زیر خاک دفن شده است را ، کشف کند ...

"جولیا" یک معتاد میباشد که کار خود را از دست داده و در جلسه های مشاوره اعتیاد با "النا" آشنا می شود."النا" با او درباره بدست آوردن پول با ربودن پسرش از پدر بزرگ ثروتمندش صحبت می کند."جولیا" به درخواست کمکش پاسخ مثبت می دهد ولی با نقشه خود و انجام دادن تنهای این کار...

«لیندا هنسن» (بولاک) همسرش را در حادثه ی اتومبیل از دست می دهد اما وقتی پس فردای مرگ همسرش از خواب بیدار می شود او را زنده می بیند و متوجه می شود که زمان به عقب برگشته است...

«مک لاکلین» (کیج) و «جیمنو» (پنیا) در بین پلیس هایی بودند که پس از حمله به برج های مرکز تجارت جهانی، تلاش کردند مردم را از آن عمارت ها بیرون بکشند. وقتی برج ها فرو ریخت، «مک لاکین» و «جیمنو» هر دو در طبقه ی پنجم بودند و هر دو جزء آخرین آدم هایی بودند که زنده از لابه لای ویرانه های برج ها بیرون کشیده شدند.

کویت، سال 1991. «سرگرد بنت مارکو» (واشینگتن) و «گروهبان ریموند شا» (شرایبر) طی عملیاتی غافل گیر می شوند و آن ها را به آزمایشگاهی مخفی می برند و شست و شوی مغزی می دهند... واشینگتن، زمان حال. «شا» خود را کاندیدای معاونت ریاست جمهوری می کند و پس از چندی روشن می شود که «مارکو» برنامه ریزی شده تا پرزیدنت جدید را بکشد تا بدین ترتیب ریاست جمهوری به معاونش، «شا» برسد.

«ویکتور ناورسکی» (هنکس)، مردی اهل اروپای شرقی که خیال دارد به نیویورک مهاجرت کند، به خاطر وقوع کودتایی در کشورش، در فرودگاه کندی نیویورک گیر می افتد. او نه اجازه ی بازگشت به کشورش دارد و نه حق خروج از فرودگاه...