شون 29 سال دارد و یک زندگی کسل کننده را ازسرمی گذراند. لیز، نامزدش وی را ترک کرده و مادرش با مردی ازدواج کرده که وی او را دوست ندارد. او با اد، دوست وفادارش زندگی می کند. شون می خواهد زندگیش را درست کند تا لیز را بازگرداند. ناگهان مردگان از گور برمی خیزند و مثل زامبی‌ها شروع می کنند به آدم خواری. شون با کمک اد برای نجات مادرش و لیز می شتابد.

«مکبث» (فینچ) و «بانکوئو» (شا)، اشراف‌زاده‌های اسکاتلندی، در دربار (شاه‌دانکن) (سلبی) صاحب مقام و منصب هستند. روزی سه ساحره پیش‌گو بر سر راه‌ آن دو ظاهر می‌شوند و به آنان می‌گویند که چه سرنوشتی در انتظارشان است: «مکبث»، «دانکن» را به قتل می‌رساند و خود بر تخت پادشاهی می‌نشیند. او برای استمرار حکمرانی‌اش افراد دیگری را نیز به کام مرگ می‌فرستد و در این راه از «راس» (استراید) کمک می‌گیرد. «بانکوئو» نیز با تشریک مساعی «راس» به قتل می‌رسد. در این فضای مرگبار ...

اندی میلمن یه بازیگر جاه طلب هستش که با وجود یه کارگزار بی مصرف افت شدیدی توی بازیگری داشته ولی تمام تلاششو میکنه تا این شکستها و خجالتها را جبران کنه و به دوران اوجش برسه...