تابستان سال 1982 در لانگ آیلند است. جی جی برای پدرش کار می کند ، وقتی او عاشق دبی می شود...

این فیلم داستان پلیسی به نام نیک کاسیدی(سام ورتینگتون) را روایت می کند که گرفتار توطئه شده و به همین جهت روانه زندان می شود. اما زندان جایی نیست که نیک بتواند در آنجا دوام بیاورد و هرجور که شده باید بی گناهی خود را اثبات کند...

اعضای خانواده فیتز جرالددر حال اماده سازی خانه برای اولین کریسمس برای حضور او بعد از 20 سال میشوند…

دو دوست صمیمی دوست دارند بچه داشته باشند و حالا می خواهند بدون ازدواج بچه دار شودند ...

عده ای غریبه که هیچ کدام همدیگر را نمی شناسند، در بیمارستانی که کس آنجا نیست، بیدار می شوند. در این بین آن ها متوجه میشوند که باید با نیروی‌های اهریمنی آنجا مقابله کنند...

مکس پترسون که نصاب سرورهای امنیتی میباشد با پست گوشی موبایلی از شخصی ناشناس دریافت میکند و مسیج هایی برایش می آید که علاوه بر نجان جانش، او را در کازینو نیز برنده میکند. مدیر امنیتی کازینو جان رید به او مشکوک شده و قصد دستگیری اش را داد که یک مامور FBA بنام گرنت پیش دستی میکند…

چندین فرد از نسخه آینده خودشان , پیام های صوتی دریافت میکنند که شامل جزئیات دقیق زمان مرگ آنها میشود ....

داستان دباره شخصی است بنام پتی پتلسون که با فشار اینکه قرار است از مهم ترین نویسنده های آمریکا شود، مقابله می کند...

یک داماد و چهار همراه او یک هفته پیش از روز بزرگ، با موضوعات مربوط به دوستی و بلوغ رقابت می کنند ....

«آماندا» (دیاز)، سازنده ی آنونس فیلم ها، اهل لس آنجلس و «آیریس» (وینسلت)، روزنامه نگار اهل ساری، انگلستان، هر دو به سایتی اینترنتی مراجعه می کنند به نام «خانه تاخت زنی» و تصمیم می گیرند برای فراموش کردن شکست های عاطفی شان، دو هفته ای خانه های شان را در انگلستان و امریکا، با هم عوض کنند...