نگاهی به زندگی یک کمدین سالخورده بنام " جک بورک "

کمدین جوان در مشکلات گوناگون زندگی گیر افتاده و زندگی عاطفی و شخصیتش دچار تزلزل شده اما یک مشکل جدید هم دارد؛خوابگردی! حالا او باید با این یکی هم دست و پنجه نرم کند.

بکا و هووی تا هشت ماه پیش یک خانواده ی شاد و کامل را به همراه فرزندشان داشتند اما همه چیز به ناگاه تغییر کرد هنگامی که فرزندشان را از دست دادند و این خانواده ی شاد یک ضربه ی روحی سخت دید.اکنون و چس از هشت ماه از آن جریان بکا هنوز در شوک روحی است و هووی نیز به تازگی با زنی به نام ساندرا آشنا شده است و رابطه ی خانوادگی در حال متلاشی شدن است ...

مونا گری 20 ساله، از کودکی تنها بوده است و برای نجات پدرش از بیماری,به ریاضی روی می آورد. اکنون او به عنوان یک بزرگسال، مباحث را درس میدهد و او باید به دانش آموزان خود از طریق بحران های خود کمک کند ...

مدرسه کاتولیکی سینت نیکلاس در برانکس نیویورک، سال 1964. کشیش پیشرو و محبوب، »پدر فلین« (هافمن) توجه بیش از اندازه ای به نخستین محصل سیاه پوست مدرسه، »دانلد مولر« (فاستر) نشان داده است. مدیره ی محافظه کار مدرسه، »خواهر الوئیش بوویر« (استریپ) نیز که اعتقاد دارد »پدر فلین«، »دانلد« را فریب داده، می کوشد تا واقعیت را بر ملا کند...

یک زن و شوهر با عجله به سرعت درگیر زندگی مشترک امور ، پدر و مادرهای درگیر و درمان می شوند...

برنامه ی محبوب رادیویی «هم راهان خانه ای در علفزار» که هر شنبه شب در سالن معروف فیتس جرالد در سینت پل مینه سوتا به طور زنده اجرا و پخش می شد و (با چهار میلیون نفر شنونده) مردم را سرگرم می کرد، برای آخرین بار روی آنتن می رود...

یک معلم کودکستان چهل ساله T برای تغییر حال و هوای زندگی خود تصمیم می گیرد رابطه عاشقانه جدیدی را آغاز کند...

«مایلز» (جیاماتی) معلم و نویسنده ی ناموفقی است که در میان سالی از همسرش جدا شده است. «جک» (چرچ) نیز دوستی صمیمی است که «مایلز» او را از دوران دانشجویی می شناسد. «جک» قرار است هفته ی آینده ازدواج کند و «مایلز» به عنوان هدیه ی ازدواج به او پیشنهاد می کند که یک هفته ای به کالیفرنیا بروند...

جفری یک مرد جوان نیویورکی است و باید انتخاب کند که در راه رسیدن به عشق چه چیزهایی را میتواند فدا کند ....