داستان در مورد روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. ماجرای شاد بودنها و غمگین شدنها، نیازها و تلاشها، موفق شدنها و گاهی هم شکست خوردنها. مادر 32 ساله است و دختری 16 ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را برای جلوگیری از این موضوع به کار میگیرد...

دو دوست صمیمی دوست دارند بچه داشته باشند و حالا می خواهند بدون ازدواج بچه دار شودند ...

یک استاد دانشگاه انگلیسی سعی دارد مشکلات خود را با همسر خود که قصد ترک او را دارد، حل کند و در عین حال مشغله های دیگری نیز در زندگی او بوجود آمده است...

این فیلم داستان زندگی «هاوارد استرن» است که گوینده رادیویی مشهوری بوده ، او از دیترویت به واشنگتن می آید و آینده شغلی اش زیر و رو می شود...

مارکو همیشه می خواسته تا ازدواجی شبیه به ازدواج پدر و مادر خودش داشته باشد. او به تازگی پیشنهاد دوست پسرش مت را پذیرفته ، اما او به آینده خود با مت سوء ظن پیدا میکند و…

گروهی از دوستان مادام العمر مجدداً در کوئینز برای مهمانی لیسانس و عروسی دیدار می کنند...

فرانسیس دختر نوجوان هفده ساله‌ای است که در تابستان 1963 برای گردش و مسافرت به همراه خانواده اش به شمال نیویورک می‌روند. پدرش یک دکتر است و از فرانسیس انتظار دارد که به دانشگاه برود و با یک دکتر ازدواج کند. فرانسیس با یک مربی رقص به نام جانی اشنا می‌شود. رقاصه‌ای که با جان می‌رقصد حامله می‌شود و از کار باز می‌ماند. فرانسیس بدون اگاهی خانواده اش آمادگی خود را برای رقص اعلام می‌کند تا با اینکار به انها کمک کند. جانی می‌پذیرد. از آنروز جانی مربی رقص فرانسیس می‌شود و تمام وقت با او کار می‌کند. کم کم بین آنها عشقی به وجود می‌آید. فرانسیس می‌ترسد آنرا با پدرش در میان بگذارد. زیرا به طور قطع پدر حاضر نمی‌شود دخترش با یک مربی رقص ازدواج کند...

زنی پولدار از شمال شرقی منهتن با خود وشخصیت خود دچار درگیر خاصی شده است، چون که شوهرش بعد از 16 سال زندگی او را به خاطر زنی جوان تر رها کرده است.

این فیلم بر اساس زندگی یک زن جوان است که به دنیایی از پول قدیمی و اسرار مرگبار رانده شده است.

این سریال داستان یک یک زن خانه دار در اوایل دهه 1960 را به تصویر می کشد که سعی دارد به تنها آرزویش برسد و استندآپ کمدین شود...