در زندان لاسانته در فرانسه » کلود گاسپار « ( میشل ) منتظر است تا به جرم اقدام به قتل همسرش محاکمه شود. » گاسپار « را به سلولى منتقل مى ‏کنند که » رولان داربان « ( کرودى )، » ژو کاسین « ( کنسانتین )، » مانو بورلى « ( لروى ) و » عالیجناب « ( مونیه ) در آن هستند. آنان تصمیم مى‏ گیرند، که به ناچار، او را هم وارد نقشه‏ ى فرارشان کنند...

فیلمی درباره آخرین سال زندگی نقاش مشهور ایتالیایی ، "مودیلیانی". "مودیلیانی" فقیر در سال 1919، عاشق دختر یک خانواده ثروتمند ، در پاریس می شود . پدر و مادر دختر با رابطه آنها مخالفت کرده و کمکهای مالیشان را قطع می کنند ...

یک گانگستر پیر و خسته ، هنگامی که بهترین دوستش ربوده می شود و هشت عدد شمش طلای سرقت شده آنها را به عنوان دیه خواستار می شود...

علی بابا، خدمتکار گستاخ لرد ثروتمند شرقی کاسیم، فرستاده شد تا یک برده گوشتی بخرد، اما رقصنده مورگیانه را که شیفته او شده است، می آورد. هنگامی که او بخشی از کاروانی است که توسط 40 دزد عبدالله دزدیده شده است، علی در کندوی شتر پنهان می شود و بدین ترتیب

بلویل پاریس ، تابستان سال 1898 . نجارى به نام « ماندا » ( رژیانى ) به « مارى » ( سینیوره ) دخترى که با دارودسته‏ ى خلافکاران معاشرت دارد ، دل مى ‏بازد و پس از چندى در یک درگیرى ، محبوب سابق « مارى » ، « رولان » ( ساباتیه ) را به قتل مى ‏رساند ...

"آنتونی" و "آنتوانت" زوجی از طبقه کارگر رویای زندگی بهتری را در سر دارند. در میان توجه مداوم مردان بویژه "آقای رولاند"، "آنتوانت" یک بلیط بخت آزمایی برنده خریداری می کند. اما وقتی "آنتوان" از سر فقر بلیط بختشان را از دست می دهد، همه چیز به حال سابق بازمی گردد و...

دوازده عضواز چهار نسل گوپی ها در یک دهکده در جنوب فرانسه زندگی می کنند.در شب ورود"اوژن"مظنون می شوند و پی میبرند که فاتل.پسر عموی "اوژن"میباشد .اما هنوز کشف نکرده اند که گنجینه خانوادگی کجا مخفی شده است...

در سال‏ هاى اوج جنگ جهانى اول، زندانیانى از کشور هاى مختلف متفق در یک بازداشتگاه آلمانى به اسارت در آمده ‏اند. بعد از اینکه چندین مورد فرار از آنجا اتفاق می افتد،‌ زندانی ها را به قلعه ای منتقل می کنند که به نظر می رسد اینبار فرار از آن غیر ممکن باشد...

یک دزد کاریزماتیک با یک بارون ورشکسته که برای زندگی در محله فقیر نشین دزد می آید دوست می شود. در همین حال دزد به دنبال عشق زن جوانی است که از نظر عاطفی توسط خانواده زاغه نشین خود اسیر شده است.

ادواردو نوازنده ی پیانوئی است که با کارولین ازدواج می کند. او به همراه همسر خود با خانه ی عموی مغرور کارولین یعنی کلاود دعوت می شوند.