بیل و جانت در حالی که خانواده هایشان در حال جنگ هستند عاشق هم می شوند. در مواجهه با نارضایتی، آنها به سیاره ای دور فرار می کنند و مادربزرگ اسمو و پدربزرگ اسمد باید اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم کار کنند تا آنها را به خانه بازگردانند.

داستان یک بچه 6 ساله بنام " رولد داهلی " که با معبود خود بئاتریکس پاتر ملاقات میکند ....

لیمبولند مکانی است که در آن شکاف های زندگی را پیدا می کنیم...

هر کس که فکر می کند که حومه شهر آرام و صلح آمیز است اشتباه میکند.به خصوص در رابطه با حیوانات هیجان زده، گرگی که فکر می کند مرغ است، یک خرگوش که همانند لک لک رفتار میکند و یک اردک که می خواهد بابا نوئل را تغییر دهد. اگر می خواهید در تعطیلاتی به سر ببرید، به سمت این مکان بیاید ...

کیم متیوس دختر زیبای 19 ساله ای است که در نوجوانی در مسابقات اسکی مدال کسب کرده است. اما در حال حاضر او بعد از مرگ مادر و بیکار شدن پدرش برای امرار معاش زندگی کار میکند. یک فرصت شغلی بسیار خوب در کوهستان های آلپ در اتریش برایش پیش می اید که وی عازم آنجا میشود و ...

با استفاده از مارک های موسیقی ، مشاهدات و داستان های جاده از مارک تجاری بیل ، ذهن قاصدک آزادانه بر اساس موضوع شک (یا خواهد شد؟) بنا خواهد شد...

یک فیلم کمدی سیاه در قرن نوزده میلادی، در مورد دو مرد که اجساد را از گورستان می دزدند و آن ها را به دانشجویان رشته پزشکی می فروشند...

«نانی مک فی» بازگشته است تا به یک مادر تنها که سعی دارد فرزندانش را در یک مزرعه بزرگ کند، کمک برساند. در حالی پدر بچه ها در جنگ است...

آرتور دنت که در انگلستان زندگی می کند یکروز صبح که از خواب بیدار می شود با اتفاق عجیبی روبرو می شود : بولدوزرها تا چند دقیقه دیگر خانه او را با خاک یکسان خواهند کرد . او سپس متوجه می شود که دوست قدیمی اش فورد ، یک موجود فضائی بیگانه است که برای تفریح به کره زمین آمده است و در ادامه نیز در می یابد که به زودی کره زمین بمنظور احداث یک بزرگراه بین کهکشانی توسط موجودات فضای بدذاتی به اسم ووگونها نابود خواهد شد . آتور تصمیم می گیرد بهمراه فورد عازم یک سفر کهکشانی شود و در این سفر رئیس جمهور کهکشان و تریلیان که آخرین زن زمینی است و نیز یک آدم آهنی افسرده با آنها همراه می شوند و ...

یک بیوه در شهر کوچکی در انگلیس بعد از خودکشی همسرش با مشکلات مالی روبرو میشود و ...