داستان به دنبال H ، یک شخصیت سرد و مرموز است که در یک شرکت حمل و نقل نقدی کار می کند و مسئول حمل و نقل صدها میلیون دلار در هر هفته لوس آنجلس است.

زن و شوهری برای تعطیلات عاشقانه در کوه ها ، به یک باند خلاف کار دوچرخه سواری برخورد کرده اند . بریا و جان باید به تنهایی ، خود را در مقابل این گروه محافظت کنند، که هیچ چیز برای محافظت از اسرار آنها متوقف نخواهد شد ...

یک افسر سابق امریکایی، بعد از حادثه ای که برایش رخ می دهد، تلاش می کند سر و سامانی به زندگی خود بدهد. همکار سابقش تصادفا اورا می بیند و به او اطلاع می دهد که همه کسانی که از آن حادثه جان سالم به در برده اند اکنون علائم مشابهی دارند و ممکن است توطئه ای در کار باشد.

فیلم داستان مهیج یکی از مخوف‌ترین لحظات ، طی ناآرامی‌های مدنی را بازگو می‌کند که شهر دیترویت را در تابستان سال 1967 میلادی تکان داد و…

جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسان‌ها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آن‌ها که در جنگل‌هایشان نهفته است، را بدست آورند...

دامینک(وین دیسل) پس از آخرین سرقتش به همراهی نامزدش لتی و دوستانش ازینکه همش تحت تعقیب و گریز از دست پلیس هست خسته شده و تصمیم می گیرد کهازین کار دست بکشه و به جایی ناشناس برود تا آبها از آسیاب بیوفته از طرفیبرایان (مامور پلیس) به دنبال گروهی تبه کار است که از طریق راننده هایورزیده اقدام به وارد سازی مواد مخدر به آمریکا از طریق مرز مکزیک میکنند. در همین بین به دامینیک خبر می رسد که نامزدش کشته شده است او پس ازبازگشت و پیدا کردن سرنخ هایی برای انتقام به همان گروه تبهکار می رسد کهدر اینجا دوباره با مامور پلیس (برایان) مواجه می شود و برای پیوستن بهگروه تبهکاران باید با راننده های حرفه ای مسابقه دهند و...

داستان در سال 1944 و در ایتالیا اتفاق افتاده ، ماجرای چهار سرباز سیاه پوست آمریکایی ، که در دوران جنگ جهانی دوم در یک روستا به نام تاسکانی گرفتار می شوند...

یک رقاص خیابانی بعد از مرگ برادرش، برای ادامه تحصیل به جورجیا می رود. اما طولی نمی کشد که او وارد یک رقابت رقص می شود و ...

در فیلم Captivity یک مرد و زن در حالی از خواب بیدار می شوند که خود را گرفتار در یک سرداب می بینند.در حالیکه رباینده آنها از نظر روانی آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دهد نکته مبهم این آدم ربایی آشکار می شود…

«جان کنستانتین» (ریوز)، کارآگاه / جن گیر / و مبارز ضد اهریمنی لس آنجلسی، موجوداتی شریر و شیطان صفت را می بیند که اکثر آدم ها متوجه حضور آن ها در پیرامون خود نیستند، زیرا او قبلا یک بار دست به خودکشی ناموفقی زده و بنابراین به جهنم رفته و برگشته است. «کنستانتین» اکنون در دو قدمی مرگ قرار دارد و در پی یافتن نوعی رستگاری نیز هست.