گروهی از دوستان را دنبال می کند که برای فیلمبرداری یک مستند به یک اردوگاه خلوت سفر می کنند. چیزی که آنها پیدا می کنند چیزی بسیار شوم تر از آن چیزی است که می توانستند تصور کنند.

فرانسه—1956. یک کشیش به قتل می‌رسد. یک شر در حال گسترش است. دنبالهٔ این فیلم موفق جهانی، خواهر آیرین را دنبال می‌کند که بار دیگر با نیروی شیطانی والاک، راهبهٔ شیطانی روبرو می‌شود.

پارکر به سرعت متوجه می شود که عمه اش به دلیلی بسیار تاریک و وحشتناک در تنهایی زندگی می کند...

آنه که با یک وزیر در شهری کوچک ازدواج کرده است، احساس می کند که زندگی وی طی 30 سال گذشته در حال زوال است. رویارویی با "استاد"، حس جدیدی از قدرت و جسارت در او به وجود می آورد. با این حال...

در یک لحظه ناامیدی، روبی چیس به یک هیولا (فرانک) عهد بندگی می کند. او عهد خود را با خودکشی زیر پا می گذارد و فرانک را در مسیر انتقام خونین از افرادی که بیشتر دوستشان داشت قرار می دهد.

ماجرای کشیشی به نام پدر برک ، که دارای گذشته‎ی ناگوار و تاریکی است و برای بررسی علت مرگ مرموز یک راهبه ، به رومانی فرستاده می‌شود. اما…

خانم و آقای وارن به شمال لندن سفر می‌کنند تا به مادری که ادعا میکن دخترش جن زده شده کمک کنند ...

بعد از اینکه انیستیتوی روانی با مشکلات مالی مواجه شد و محدودیت هایی در پذیرش بیماران داشت؛ معلم سابق ؛ پت سولیتانو پیش والدین اش بر می گردد و تلاش می کند روابط اش را با همسر سابق اش بهبود ببخشد. وقتی او با تیفانی ؛ یک دختر عجیب که او هم مشکلات خاص خودش را دارد آشنا می شود اوضاع پیچیده تر می شود.

کریستین برون (آلیسون لومن) کارمند یک اداره پرداخت وام است ، که بدلیل اینکه پبرزنی سالخورده نمی تواند اقساط وام منزلش را پرداخت کند مجبور می شود خانه او را به نفع شرکت مصادره کند ، و پیرزن مرموز او را نفرین می کند و از همان روز موجودات شیطانی به زندگی او وارد شده و آسایشش را سلب می کنند ، کریستین برای از بین بردن جادوی پیرزن به پیش گوها و جن گیرهایی مراجعه می کند و سعی می کند به هر نحوی خود را از شر این نفرین که فقط 3 روز به او مهلت داده نجات دهد …

لس آنجلس. «زنی» (هارینگ) پس از یک تصادف اتومبیل در راه مالهالند دچار فراموشی می شود. کمی بعد او با دختری به نام «بتی» (واتس) آشنا می شود و «بتی» برای کمک به زن اعلام آمادگی می کند...