سفر جدید چهار دوست صمیمی را دنبال می کند که آنها باشگاه کتابخوانی خود را برای سفر دخترانه سرگرم کننده ای که هرگز نداشته اند به ایتالیا می برند.

زمانی که هلن مشغول نجات دنیا در بیرون از خانه می‌باشد ، همسر او یعنی آفای شگفت‌انگیز ، باید از نوزادشان در خانه مراقبت کند. اما در این بین ماجراهای جالبی رخ می‌دهد که…

داستان فیلم ماجرایی جالب درباره مردی خوش شانس بنام "کِنی وِلز" است .کسی که با جمع آوری یک تیم از زمین شناسان به قسمتی از جنگل های اندونزی می رود تا گنجی را که سالیان سال در آنجا مدفون شده است را پیدا کنند و بعد از این اتفاق ، به ثروت هنگفتی میرسد که تا آخر عمرش نیز بیمه می شود ...

زمانی که یک میلیونر به نام "جیمز کینگ" متهم شناخته می شود و باید به مدت ده سال در زندان بماند، وی از شخصی به نام "دارنل لوئیس" می خواهد به او آموزش های سفت و سختی دهد تا پشت میله های زندان بتواند از خود دفاع کند...

ماجرای واقعی از حمله کوسه به یک نوجوان موج سوار به نام بتنی همیلتون ، که در جریان آن دست خود را از دست داد و بعد از آن زندگی اش دچار تغییری بزرگ شد ...

«مارگارت تیت» دستیار جوانش را مجبور به ازدواج با خودش می کند، تا از باطل شدن ویزایش در امریکا جلوگیری کند و به کانادا دیپورت نشود.

چز قهرمان اسکیت سواری روی یخ است که رقیب سرسختی به اسم جیمی دارد . چز فردی لاابالی و بی ادب است اما جیمی برخلاف او جوانی مودب و خوش اخلاق می باشد . در ادامه در جریان یک مسابقه جهانی اسکیت که آنها برای کسب مدال طلا با هم رقابت می کنند با یکدیگر درگیر شده و فدراسیون جهانی آنها را برای همیشه از شرکت در مسابقات انفرادی اسکیت روی یخ محروم می کند . چند سال بعد مربی آنها پیشنهاد جالب و عجیبی به آندو می دهد و آن اینکه آنها بعنوان یک زوج اسکیت سوار مرد در مسابقاتی شرکت کنند که مخصوص زوجهای مرد و زن است . آنها این پیشنهاد را پذیرفته و چون هر دو مرد هستند توانایی بیشتری نسبت به رقبا دارند و این باعث می شوند قهرمان های کنونی این رشته یعنی استرانتز و فیرچایلدون تصمیم بگیرند هر طور شده شر آنها را کم کنند .

"خانواده استون" در مراسم سالانه ی کریسمس خود جمع شده و منتظر رسیدن پسر محبوب خانواده به همراه دوست دختر سطح بالایش هستند. او که با مهمانانی غریبه روبروست، از خواهر خود درخواست می کند تا او را همراهی کند...

خانواده‌ای از ابرقهرمان‌هایی که سعی می کنند زندگی کاملا معمولی ای را در بین مردم داشته باشند، از روی اجبار وارد یک نبرد می شوند تا دنیا را نجات دهند...

«کوین لومکس» (کیانو ریوز) یک وکیل مدافع جوان، بی‌باک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود. اما بزودی همسرش شروع به دلتنگی می کند و اسرار دارد که برگردند اما کوین در شعل جدیدش غرق شده و توجه کمتری به همسرش دارد. همسرش پس از مدتی اشباحی اهریمنی را در اطراف خود می بیند و رفته رفته دچار جنون می شود. او روزی ادعا می کند که رئیس کوین، «جان میلتون» (آل پاچینو) به او تجاوز کرده، اما در همان روز میلتون بهمراه کوین در دادگاه بوده است. کوین همسرش را در یک مرکز روانی بستری می کند اما پس از اینکه همسرش خودکوشی می کند و مادرش حقایقی وحشتناک را در مورد میلتون بیان می دارد کوین در می یابد که میلتون خودِ شیطان است و نقشه های هولناکی برایش دارد...