"جان هنری آرمسترانگ" بعد از افشای روابط تجاری فاسد از کارش اخراج می شود. او که ناامیدانه در جستجوی کاری برای گذراندن زندگی خود میباشد به پیشنهاد نامزد خود عمل کرده و...

مستندی در مورد "بیا ریچاردز" بازیگر سیاه پوست آمریکایی که به خاطر اجرا در یک برنامه تلویزیونی نامزد دریافت جایزه اسکار شد ...

مرکزیت فیلم بر روی محله بوگالوسا در لس آنجلس و فقر سیاهپوستان تمرکز دارد .

بچه دایناسوری یتیم که توسط میمون ها بزرگ شده است، بعد از خراب شدن محل زندگی خانواده اش زیر بارش سنگ های آسمانی، سفری دشوار را آغاز می کند تا به سرپناهی مناسب برسد.

«جان دولیتل» در خردسالی (اسمیت) قادر است با حیوانات صحبت کند اما پدرش مخالف این کار است و «جان» استعداد یگانه اش را به فراموشی می سپارد. سال ها می گذرد و «جان» (مورفی) پزشک موفقی می شود. او روزی سگی را زیر می گیرد و ناگهان استعدادش را باز می یابد و چندی بعد حیوان را نجات می دهد و به خانه می برد. شهرت او همه جا می پیچد و گروهی از حیوانات بیمار جلو خانه اش صف می کشند.

داستان فبلم در باره ی دوازده عضو هیئت منصفه است که قبل از بررسی مدارک و شواهد تلاش میکنند جوان لاتین تباری را به جرم قتل پدرش متهم کنند ...

پیرمردی سفید پوست ، که در گذشته وابسته به احزاب تندرو بوده است ، به طور اتفاقی با یک پیرمرد سیاهپوست ، که قبلا سرایدار بوده و اکنون بازنشسته شده است ، دیدار می کند . آن ها به طور اتفاقی بر روی یکی از صندلی های پارکی در نیویورک ، با هم آشنا می شوند و درباره ی خانواده ، قاچاقچیان مواد مخدر و دشواری های کهولت سن با یکدیگر صحبت می کنند ...

پس از طاعون مهلک ، بیشتر جمعیت جهان را می کشد ، بقیه بازماندگان به دو گروه تقسیم می شوند - یکی به رهبری یک بزرگان خیرخواه و ...

«جان» (لمون) و «ماکس» (ماتو) همسایه هستند و با یکدیگر دشمنی قدیمی دارند. جنگ و جدال های این دو بر سر به دست آوردن «آری یل» (آن ـ مارگرت)، همسایه ی جدید، اوج می گیرد...

پسری جوان ، بعد از اینکه شاهد قتلی میشود ، به شرط پلیس شدن ، قصد شهادت در دادگاه را دارد ...