کلمن سیلک (آنتونی هاپکینز) استاد موفق یک دانشگاه مطرح است. او سال هاست که زیر سایه یک دروغ بزرگ زندگی می کند. سیلک ظاهرا سفید پوست به نظر می رسد، ولی در واقع او سیاه پوست دورگه ای است که برای موفقیت در کار و جامعه هویت اصلی خود را پنهان کرده است. اما اتفاقی تمام اعتبار و سابقه او را از بین می برد، و مسیر زندگی او را کاملا تغییر می دهد. توهین او به چند دانشجو در سر کلاس درس، تمام اعتبار او را زیر سوال می برد. مدیران دانشگاه گفته های سیلک را ناشی از طرز فکر نژادپرستانه او تلقی می کنند، و نهایتا تصمیم به اخراج او از دانشگاه می گیرند. سیلک پس از اخراجش با زن جوانی به نام فونیا فرلی (نیکول کیدمن) آشنا می شود

در تگزاس دهه 1950، زنی که تلاش می کند از همسر خودش جدا شود شاهد یک قتل بوده و معاملات غیر قانونی زمینهای زیادی را آشکار می کند و...

تکزاس، دوران بحران اقتصادی. «ادنا اسپالدینگ» (فیلد)، بیوه ی کلانتر شهر، به خاطر مشکلات مالی مجبور به فروش مزرعه اش است. اما او زیر بار نمی رود و برای نجات مزرعه و نگه داشتن بچه هایش تلاش می کند، با این حال نمی داند چگونه از پس این مشکل برآید. تا این که روزی یک ولگرد سیاه پوست به نام «موز» (گلاور) به در خانه اش می آید.

روانپزشکی درباره قتل یکی از بیمارانش تحقیق می کند و در همین حین عاشق معشوقه ی مرموز قربانی می شود...

«جو- ال» (براندو)، عضو شورای حکومتی کریپتون، پیش از نابودی سیاره پسرش را به کره ی زمین می فرستد. این پسر در سی سالگی (ریو) از یک طرف با نام «کلارک کنت» به عنوان خبرنگار روزنامه ی دیلی پلانت متر و پالتی تن کار می کند و از طرف دیگر در هیئت سوپرمن به مبارزه با خلافکاران می پردازد...

یک کارآگاه خصوصی بدخلق با یکی از مشتریان دمدمی مزاجش همراه می شود تا قاتلان همکارش را پیدا کند...

ترکیب تصادفی چهار قطعه پارچه شطرنجی باعث به وجود آمدن اتفاقات وحشتناکی می شود که ...

یک تبهکار خطرناک اما جذاب ، به زندانی دور افتاده در آریزونا فرستاده می شود . او از هم سلولیهایش ، برای اجرای نقشه فرار درخواست کمک کرده و به آنها قول سهمی از گنج مخفی خود را می دهد ...

دوره ی بحران اقتصادی امریکا، اوایل دهه ی 1930٫ زوجی جوان و یاغی، »بانی« (داناوی) و »کلاید« (بیتی)، به سرقت های کوچک دست می زنند. آن دو خیلی زود با همراهی جوانی مکانیک به نام »ماس« (پولارد)، برادر کلاید »باک« (هاکمن) و همسرش »بلانچ« (پارسونز) دارودسته ای تشکیل می دهند و به شهرت می رسند...

یک کارآگاه بازنشسته با انجام ماموریتی ساده موافقت میکند غافل از اینکه ممکن است با اینکار زخم هایی از گذشته آشکار شوند ....