مریخان زمین را فتح کردند. چهار فضانورد برای نجات آخرین بقایای بشریت می جنگند...

"نیک بریدی" کارمند یک فروشگاه لوازم موسیقی، بعد از دیدن رویاهای عجیب از موجودی به نام "والیس" خانواده خود را ترک کرده و به نیویورک می رود...

داستان فیلم در مورد یک بازیکن نوجوان راگبی است که در تیم هایلند بازی می کند و نهایتا در بازی های قهرمانی مقابل پدرش به میدان می رود...

بعد از این که هلی گراهام خلافی مرتکب می شود مجبور می شود به جایی که قبلا بوده باز گردد. او در برنامه ای که توسط برت لیکرمن افسانه ای اداره می شود ثبت نام می کند. خلق و خوی ویژه ای که هلی دارد باعث می شود که راهی برای همکاری در این تیم پیدا کند که آنرا روح تیم می نامد...

زمین توسط گونه ای از بیگانگان مورد حمله قرار میگیرد که تونایی این را دارند که ذهن انسان ها را تحت کنترل خود قرار بگیرند ...

هفت دوست برای آخر هفته دور هم جمع میشوند. جائی که قبلا در دوران کودکی دور هم جمع میشدند و اکنون در آستانه تعطیلی قرار دارد...

داستان این سریال در مورد جراحی جوان مبتلا به اوتیسم می باشد که در بخش جراحی اطفال یک بیمارستان معتبر استخدام می شود. حال این سوال بوجود می آید: آیا فردی که توانایی ارتباط با مردم را ندارد، عملا می تواند جان آنها را نجات دهد؟

داستان درباره قسمت اورژانس بیمارستانی هستش که بسیار پر رفت و آمده و دکترها و پرستارها که تعدادشون محدوده، شدیدأ مشغول درمان بیماران اورژانسی هستند. همین وضعیت گهگاه باعث میشه که کد سیاه به وجود بیاد و در این وضعیت مرگ و زندگی بیماران بستگی به دانش، مهارت و سرعت عمل دکترها و پرستارها هستش. مردمی که به اورژانس آورده میشوند یا منتطرند که بمیرند یا معجزه ای بشه و اونها زنده بمونند.

دکستر که در سن 3 سالگی یتیم و شاهد کشته شدن فجیع مادرش توسط گانگسترها بوده دچار آسیب شدید روانی شده توسط افسر پلیس میامی هری مورگان به فرزندی پذیرفته شده بود.وی متوجه گرایش‌های بیماری روانی دکستر شد و به وی یاد داد تا اشتیاق وحشت آور خود را برای کشتن کنترل کند و آن را در راهی سازنده با کشتن افرادی که لیاقتش را دارند به کار برد.